دوست قدیمی من پارت 3...
+ علامت ا/ت _ علامت جیمین ~ علامت طناز ° علامت ته
ادامه ویو ا/ت
و دوتا ندل وا کردم چون قرار بود طنازم بیاد پیشم حرف بزنیم
ندلا آماده شد گفتم
+: کجا موند پس؟
~: من اومدم
+: وای دختر سکتم دادی!
~: ببخشید دیر کردم
+: فردا باید خوب تمرین کنیم و یادمون نره
باید لباس سیاه بپوشیم
~: اره
نودلمون رو خوردیم و طنازم رف توی اتاقش
زمستون بود و بارون میبارید و رعد و برق میزد
یهو در اتاقم باز شد و نگاه کردم جیمین بود
+: چیزی شده؟
_: نه فقط تو از رعد و برق میترسید گفتم بیام پیشت
+: اون چهار سال قبله
_: آها
(رعد و برق)
+: واییییییی!!
_: معلومه
+: • چپ چپ نگاه میکرد •
اومد کنارم نشست
_: از اون چهار سال توی ایران برام بگو
+: از چیش بگم؟ چیزیم بود مگه؟
_: چیکارا کردی بهت خوش گذشت یا نه؟
+: خوب با دوستام می رفتم بیرون اما بهم
هیچ خوشی نمیگذشت
_: خب
+: خب به جمالت برو توی اتاقت الان
یکی مارو گیر میندازه
_: منظور؟
+: هوفففففف میشه بری؟
پاشد تا بره اما یدفعه برگشت و یه بوسه ریز روی لبام گذاشت خوشک زده بود که با رفتنش به خودم اومدم
دهنمو کوبوندمش روی بالش و جیغ خفه ای زدم
ویو صبح سان
صبح شده بود دقیقاً به موقع رسیدم سر تمرین و
آهنگی که قرار بخونیم پخش شد
داشتیم تمرین میکردیم که بقیه هم اومدن
(بچه ها ما چهار نفر بودیم ا/ت خودم، طناز، دلا، یونا)
(پرش زمانی بعد تمرین)
بی تی اس و تی اکس تی اومدن و
تشویقمون کردن
جیمین رو به روم ایستاد و گفت
_: دیدی به آرزوت رسیدی؟
+: درسته این آرزوی منه ولی یه آرزوی مهم تر دارم
که نمی تونم بهت بگم!
در خماری فرو میرویمممممممم😂🎶
اسلاید دوم استایل طناز فک کنین لباسش سیاه
اسلاید سوم استایل ا/ت
اسلاید چهار استایل دلا
اسلاید پنجم استایل یونا
ادامه ویو ا/ت
و دوتا ندل وا کردم چون قرار بود طنازم بیاد پیشم حرف بزنیم
ندلا آماده شد گفتم
+: کجا موند پس؟
~: من اومدم
+: وای دختر سکتم دادی!
~: ببخشید دیر کردم
+: فردا باید خوب تمرین کنیم و یادمون نره
باید لباس سیاه بپوشیم
~: اره
نودلمون رو خوردیم و طنازم رف توی اتاقش
زمستون بود و بارون میبارید و رعد و برق میزد
یهو در اتاقم باز شد و نگاه کردم جیمین بود
+: چیزی شده؟
_: نه فقط تو از رعد و برق میترسید گفتم بیام پیشت
+: اون چهار سال قبله
_: آها
(رعد و برق)
+: واییییییی!!
_: معلومه
+: • چپ چپ نگاه میکرد •
اومد کنارم نشست
_: از اون چهار سال توی ایران برام بگو
+: از چیش بگم؟ چیزیم بود مگه؟
_: چیکارا کردی بهت خوش گذشت یا نه؟
+: خوب با دوستام می رفتم بیرون اما بهم
هیچ خوشی نمیگذشت
_: خب
+: خب به جمالت برو توی اتاقت الان
یکی مارو گیر میندازه
_: منظور؟
+: هوفففففف میشه بری؟
پاشد تا بره اما یدفعه برگشت و یه بوسه ریز روی لبام گذاشت خوشک زده بود که با رفتنش به خودم اومدم
دهنمو کوبوندمش روی بالش و جیغ خفه ای زدم
ویو صبح سان
صبح شده بود دقیقاً به موقع رسیدم سر تمرین و
آهنگی که قرار بخونیم پخش شد
داشتیم تمرین میکردیم که بقیه هم اومدن
(بچه ها ما چهار نفر بودیم ا/ت خودم، طناز، دلا، یونا)
(پرش زمانی بعد تمرین)
بی تی اس و تی اکس تی اومدن و
تشویقمون کردن
جیمین رو به روم ایستاد و گفت
_: دیدی به آرزوت رسیدی؟
+: درسته این آرزوی منه ولی یه آرزوی مهم تر دارم
که نمی تونم بهت بگم!
در خماری فرو میرویمممممممم😂🎶
اسلاید دوم استایل طناز فک کنین لباسش سیاه
اسلاید سوم استایل ا/ت
اسلاید چهار استایل دلا
اسلاید پنجم استایل یونا
۱۶.۰k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.