پارت ۲۸

پارت ۲۸
از دید جیهوپ
شروع کردم ب بوسیدنش ک زنگ خونه خورد
جیهوپ:لنت ب هر کی ک اون پشته گیرش بندازم زندش نمیزارم😑🔪(بد جور خورد تو ذوقتون؟😂از الان اسمات نمیشه حداقل دو پارت دیگه دوستانم من در خماری میگذارمتون😂😂😂💔)
از حرفام ا/ت خندش گرف
رفتم سمت آیفون
جیهوپ:یا ابلفضل عمومممم😐😱گوشی...ا/ت گوشی مو بدههههه بدوو
ا/ت:عا باشه😶
گوشی رو برداشتم و زنگ زدم ب ته
ته:مگه تو نباید الان وسط عملیات باشی😐😂ما تنهاتون گذاشتیم ک کاراتونو انجام بدین هیونگ😐🤣
جیهوپ:دهنتو ببند ته..تو ب عموم گفدی من خونم؟
ته:نه چط...صب کن اومده دم در خونه تون؟
جیهوپ:بلههه تازه تنهام نه با دختر عمو جان🙄
ته:خب فک کنم ا/ت باید وصیت نامشو بنویسه
جیهوپ:نه..من ی فکر بهتر دارم ببین تو الان زنگ بزن ب عموم یه جوری امشبو تو خونه تون نگهش دار فردا بگو بیاد خونه مون..وقتشه از این دختره سیریش خلاص شم
ا/ت:با منییی😑؟
جیهوپ:عااا نه بابا اینو میگم
ا/ت:عاها😊
ته:اوک اقای داماد😂
جیهوپ:تههههههه😑
ته:باییی:)
جیهوپ:اگه دستم بهت نرسه...
ا/ت:چیشد؟
جیهوپ:هیچی عشقم فقد ی خبر اینکه تا فردا شب نباید از خونه بریم بیرون😁
ا/ت:عااا عب نداره هوپی




لایک کنین دوستانم😁💜🌧