خون آشام من. پارت۱
#خونآشام_من
Part1
سلام جانگ ات هستم ۲۰ سالمه رشته پزشکی قبول شدم و خیلی خیلی ذوق دارم
اینکه یه خواستگارم دارم که ازش بدم میاد ولی خانوادم مجبورم میکنن🗿🚬
علامت ات[=]
جئون جونگکوک هستم رئیس بزرگترین باند مافیا البته کسی نمیدونه
یه برادر دارم که دشمنه خونی منه و فقط میخواد تاج و تخت منو بگیره
علامت کوک[×]
=:یه روز عادی بود صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم و دیدم اوه شت دیرم شده باید زودتر برم سریع یه دوش ده مینی گرفتم موهامو باز گذاشتم یه آرایش ساده کردم و رفتم( خانواده ات پولدار بودن)
=: سریع سوار ماشین شدم و رفتم
و یکم دیر رسیدم ولی خوب
ناظم سر کلاس بود و مثل همیشه تذکر میداد
قرار بود بریم اردو
آخجون بلاخره میبرن مارو اردو
(جین و یونگی دوست صمیمی ات بودن)
علامت جین(*)
علامت یونگی(+)
*:هعی بلاخره
+:آره داداش زد حال نزن دیگه
ویو ات
داشتم وسایلمو جمع میکردم البته که دیرم شده بود ولی خب دیگه
جین و یونگی دم در منتظر من بودند😂
*: داداش یونگی این دختر چرا انقدر دیر کرد مگه قراره بریم عروسی بابا یه اردو دیگه بزن بیرون از خونه😐😂
+: جین تو چت شده چرا یه همچین آدمی شدی من دیگه خیلی عجیب شده رفتارات واقعاً بابا انگار قیافت شبیه اون بدبختایی شده که چند روز آب و غذا نخورده🤣🤣
*:داداش مسخره نکن خب این دختره چرا انقدر دیر میکنه اه خسته شدم بابا بیادیگه
=:جین ببخشید یکم دیر کردم وسایلامو جمع کردم و اینکه چیزایی برای اردو برداشتم😄
*:خوب بچهها چیزی که یادتون نرفت دیگه همه چی اوکیه پس راه میافتیم
+:جین جین وایسا من یادم رفت یه چیو وایسا وایسا شلوارم یادم رفت میخواستم سر به سرش بزارم🤣
Part1
سلام جانگ ات هستم ۲۰ سالمه رشته پزشکی قبول شدم و خیلی خیلی ذوق دارم
اینکه یه خواستگارم دارم که ازش بدم میاد ولی خانوادم مجبورم میکنن🗿🚬
علامت ات[=]
جئون جونگکوک هستم رئیس بزرگترین باند مافیا البته کسی نمیدونه
یه برادر دارم که دشمنه خونی منه و فقط میخواد تاج و تخت منو بگیره
علامت کوک[×]
=:یه روز عادی بود صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم و دیدم اوه شت دیرم شده باید زودتر برم سریع یه دوش ده مینی گرفتم موهامو باز گذاشتم یه آرایش ساده کردم و رفتم( خانواده ات پولدار بودن)
=: سریع سوار ماشین شدم و رفتم
و یکم دیر رسیدم ولی خوب
ناظم سر کلاس بود و مثل همیشه تذکر میداد
قرار بود بریم اردو
آخجون بلاخره میبرن مارو اردو
(جین و یونگی دوست صمیمی ات بودن)
علامت جین(*)
علامت یونگی(+)
*:هعی بلاخره
+:آره داداش زد حال نزن دیگه
ویو ات
داشتم وسایلمو جمع میکردم البته که دیرم شده بود ولی خب دیگه
جین و یونگی دم در منتظر من بودند😂
*: داداش یونگی این دختر چرا انقدر دیر کرد مگه قراره بریم عروسی بابا یه اردو دیگه بزن بیرون از خونه😐😂
+: جین تو چت شده چرا یه همچین آدمی شدی من دیگه خیلی عجیب شده رفتارات واقعاً بابا انگار قیافت شبیه اون بدبختایی شده که چند روز آب و غذا نخورده🤣🤣
*:داداش مسخره نکن خب این دختره چرا انقدر دیر میکنه اه خسته شدم بابا بیادیگه
=:جین ببخشید یکم دیر کردم وسایلامو جمع کردم و اینکه چیزایی برای اردو برداشتم😄
*:خوب بچهها چیزی که یادتون نرفت دیگه همه چی اوکیه پس راه میافتیم
+:جین جین وایسا من یادم رفت یه چیو وایسا وایسا شلوارم یادم رفت میخواستم سر به سرش بزارم🤣
۳.۸k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.