دوستت دارم ۹
نامجون لوچ شد از شدت خوشحالی 😂💜
..اسلاید ۲..
همون طور که کوک گفته بود بعد از خوردن کیک رفتین شهر بازی
توی شهر بازی نامجون گفت شما برید بلیت بخرین تا من و ا/ت برگردیم
اعضا :باش
تهیونگ:😒
نامجون بردت پشت غرفه های خالی و محکم بو*سیدت
نامجون :خوب به این کیسمونفکر کن
گوشیشو زد به گوشیت شمارتبراش ارسال شد .نیشخند زد و رفت
تا ۲ دقیقه داشتی لود میشدی😂💔
رفتی با اعضا سوار ترن هوایی شدی
تو کنار شوگا نشستی ترن هوایی سرعت گرفت و ناخداگاهلباتونبهم اعتصال پیدا کرد .تو خجالت کشیدی ولی شوگا خوشش اومد .
پیاده شدین
ا/ت :من فورا باید برم دبلیو سی
جیهوپ:منم
رفتید همه دسشوییها پر بود تکیه دادین به یه در افتادین توی اتاق تمیز کاری
افتادی روی جیهوپ ولباتون اعتصالپیدا کرد
جیهوپ :فکر کنم نیازم همین بود . 😏
پا شدی اصلا یادت رفت دستشویی داری
رفتید سوار چرخو فلک شدینتو با کوک توی یه کوپهبودین
کوک:میدونستی عاشقت شدم🙃
ا/ت :چی میگی
کوک تورو به سمت خودش میکشونه
ومیبوستت
ناراحت شدی کوک فهمید اذر خواهی کرد گفت دست خودم نبود
ا/ت :باش بیا بریم پیش اعضا
جیمین :من میرم آبمیوه بگیرم کسی سفارش خواصی نداره؟
ا/ت :من میشه بیام میخوام برام شکر نریزه.
جیمین :اوک
اعضا۵ متر جلوتر از آبمیوه فروشی وایساده بودن .
جیمین ا/ت رو می بوسه و میگه میخوام یه شب بیای خونم.
(ای منحرف 😂💔)
برام تمیز کنی خونمو.
ا/ت :😐
جیمین: الکی گفتم یه شب برام کمیچی درست کن بیار باشه؟ 🥺
ا/ت :ب.....ب....باشه
آبمیوا هارو بردین بعد جین گفت که توی خونش چیزی جا گذاشته
جین :کسی نمیاد کمکم؟
اعضا 🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄هالا لا لای لالای لا لا لای لای
ا/ت :من بیام؟
جین :بیا 🤩
تهیونگ🤨
رفتید که
جین : دوست دارمورلد واید هندسام ۲ بشی🥺💜میشه؟
ا/ت : ......سکوت کرده .......
جین دست ا/ت میگیره
ومیان پیش اعضا
تهیونگ :چی جا گذاشته بودی؟🤨
جین: هنذفریمو 😊
تهیونگ: 👍😒توی ذهنش : هنزفری کمک میخواد..
راه افتادین رسیدیندمه خونت یکم خرید کرده بودی که تهیونگ برات آورد
تهیونگ :نزدیک بقیه پسرا نشو (باداد)
ا/ت :خب حالا چت هست من که نزدیکشوننشدم!
(ا/ت نمی خواست دوستیشون بهم بخوره )
تهیونگ:تو فقط مال منی فردا تنبیهمیشی 😏
ا/ت :😳لطفا نه
تهیونگ :بدگرلبای 😏
..اسلاید ۲..
همون طور که کوک گفته بود بعد از خوردن کیک رفتین شهر بازی
توی شهر بازی نامجون گفت شما برید بلیت بخرین تا من و ا/ت برگردیم
اعضا :باش
تهیونگ:😒
نامجون بردت پشت غرفه های خالی و محکم بو*سیدت
نامجون :خوب به این کیسمونفکر کن
گوشیشو زد به گوشیت شمارتبراش ارسال شد .نیشخند زد و رفت
تا ۲ دقیقه داشتی لود میشدی😂💔
رفتی با اعضا سوار ترن هوایی شدی
تو کنار شوگا نشستی ترن هوایی سرعت گرفت و ناخداگاهلباتونبهم اعتصال پیدا کرد .تو خجالت کشیدی ولی شوگا خوشش اومد .
پیاده شدین
ا/ت :من فورا باید برم دبلیو سی
جیهوپ:منم
رفتید همه دسشوییها پر بود تکیه دادین به یه در افتادین توی اتاق تمیز کاری
افتادی روی جیهوپ ولباتون اعتصالپیدا کرد
جیهوپ :فکر کنم نیازم همین بود . 😏
پا شدی اصلا یادت رفت دستشویی داری
رفتید سوار چرخو فلک شدینتو با کوک توی یه کوپهبودین
کوک:میدونستی عاشقت شدم🙃
ا/ت :چی میگی
کوک تورو به سمت خودش میکشونه
ومیبوستت
ناراحت شدی کوک فهمید اذر خواهی کرد گفت دست خودم نبود
ا/ت :باش بیا بریم پیش اعضا
جیمین :من میرم آبمیوه بگیرم کسی سفارش خواصی نداره؟
ا/ت :من میشه بیام میخوام برام شکر نریزه.
جیمین :اوک
اعضا۵ متر جلوتر از آبمیوه فروشی وایساده بودن .
جیمین ا/ت رو می بوسه و میگه میخوام یه شب بیای خونم.
(ای منحرف 😂💔)
برام تمیز کنی خونمو.
ا/ت :😐
جیمین: الکی گفتم یه شب برام کمیچی درست کن بیار باشه؟ 🥺
ا/ت :ب.....ب....باشه
آبمیوا هارو بردین بعد جین گفت که توی خونش چیزی جا گذاشته
جین :کسی نمیاد کمکم؟
اعضا 🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄هالا لا لای لالای لا لا لای لای
ا/ت :من بیام؟
جین :بیا 🤩
تهیونگ🤨
رفتید که
جین : دوست دارمورلد واید هندسام ۲ بشی🥺💜میشه؟
ا/ت : ......سکوت کرده .......
جین دست ا/ت میگیره
ومیان پیش اعضا
تهیونگ :چی جا گذاشته بودی؟🤨
جین: هنذفریمو 😊
تهیونگ: 👍😒توی ذهنش : هنزفری کمک میخواد..
راه افتادین رسیدیندمه خونت یکم خرید کرده بودی که تهیونگ برات آورد
تهیونگ :نزدیک بقیه پسرا نشو (باداد)
ا/ت :خب حالا چت هست من که نزدیکشوننشدم!
(ا/ت نمی خواست دوستیشون بهم بخوره )
تهیونگ:تو فقط مال منی فردا تنبیهمیشی 😏
ا/ت :😳لطفا نه
تهیونگ :بدگرلبای 😏
۳۶.۳k
۰۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.