پارت یازدهم ماه کامل 🌕🌑

ا/ت ویو:
برگشته بودم خونه رفته بودم تو اتاقم خیلی وقته اینجا نبودم نشستم رو تخت اشک از چشمام سرا زیر شد آخه چرا باید این اتفاق میوفتاد
در زدن
+ بله
مامان ا/ت : منم ا/ت بیام تو ؟
+بیا
در اتاق باز کرد اومد تو یه سینی دستش بود گذاشتش رو میز نشست کنارم موهام داد پشت گوشم
مامان ا/ت : می‌دونی خیلی دلم برات تنگ شده بود حالا هم که دختر کوچولوم میبینم خودش مادر شده اون پسره خیلی اذیتت کرد ؟
+ نه مامان اون خیلی باهام مهربونه و خیلی دوستم داره ولی چرا برم گردوند بابا
مامان ا/ت: دخترم اون پسره واسه تو خطرناکه اون یه آدم کشه بهتره فراموشش کنی واسه همیشه بچه هم بنداز یه زندگی دوباره شروع کن دوباره اون ا/ت کوچولو منو بابات شو
+ مامان هرچیم باشه من جیمین دوست دارم اون مراقبمه
مامان ا/ت : ا/ت دخترم آنقدر درمورد اون عوضی حرف نزن یادت رفته که دزدیدت پس به حرفم گوش بده
+چشم مامان
مامان ا/ت : این سوپم بخور واست خوبه
مامانم از اتاق رفت بیرون دراز شدم رو تخت بعد چند دقیقه چشمام سنگین شد خوابم برد وقتی بیداری شدم شب شده بود رفتم طبقه پایین مامان بابام دیدم که دارن با یکی حرف میزنن خوب نتونستم بفهمم کیه چون سریع رفت مامان بابام نگام کردن