از دست داده پارت 14
ا. ت: جین حداقل اگه میخوای بکشیش صبر کن صبحانه بخورم باهم بکشیم
نامجون: تو که نامرد نبودی
جین: فکر خوبیه
نامجون: کمکککک
جونگ کوک: نگران نباش هیونگ بهت کمک میکنم
نامجون: نمیخواد فقط دوست دخترتو جمع کن تا منو نکشت
یه لحظه پشمام ریخت
جونگ کوک: بهشون گفتم دیگه
ا. ت: آها
صبحانه خوردیم
رفتیم بیرون گشتیم
پرش زمانی به دوماه بعد
بعد از ظهر بود خونه جونگ کوک و جونگ کوک کمپانی سر تمرین بود
از وقتی با جونگ کوکم هیت ها دوبرابر شد اصلا یه وضعیه
جونگ کوک اومد
سریع کفششو در آورد
ا. ت: سلام عشقم
جونگ کوک: زنیکه آشغال من بهت اعتماد داشتم
ا. ت: چی میگی
یه عکس بهم نشون داد که من یه پسر
ا. ت: چی میگی این من نیستم اصلا این پسرو نمیشناسم قطعا فتوشاپه دیوانه
جونگ کوک: آره من دیوانم کجاش فتوشاپه
میخواستم حرف بزنم
جونگ کوک: خفه شو نمی خوام صداتو بشنوم از خونه من برو بیرون
دهنم وا موند : عوضی........
کیفمو برداشتم رفتم سوار ماشینم شدم رفتم خونه ساکمو جمع کردم راه اوفتادم سمت ویلام تو جنگل اوایل جنگل هوا خوب بود الان مه و بارونه
ریدم دهنت جونگ کوک
یکم فکر نمی کنه پسره الدنگ
اون که میفهمه فتوشاپه اما برا دارم رسیدم ماشینو پارک کردم
وسایلو مرتب کردم
تخم مرغ زدم امان از دست تنبل
خوردم آهنگ ملایم زدم میخواستم به گل اب بدم اوفتاد پایین کشت دستم یه زخم بزرگ شد خون میومد
ا. ت: آخ
دستمال گذاشتم با پارچه بستم
خونش بند اومد تیکه هارو انداختم سطل آشغال
گل جابه جا کردم خاک جمع کردم
قندم اوفتاد یه چایی در بدن بزنم
ویو جونگ کوک:
اوففففففف از متنفرم ا. ت چطور تونستی
واقعا برات متاسفم
آشغال
جیمین زنگ زد : الو جونگ کوک
جونگ کوک: الو سلام جیمین چی کار داری
جیمین: ا. ت کجاست
جونگ کوک: از خونم انداختمش بیرون
جیمین: خر اون عکس فتوشاپ بود اینو میخواستم بگم که ا. ت نگران شایع نباشه ، خاک تو سرت
جونگ کوک: اههه خداحافظ
من چیکار کردم چطور بهش تهمت زدم من چه عوضی هستم
زنگ زدم به ا. ت جواب نداد
بعد 5بار زنگ زدن جواب داد
ا. ت: چه خبرته چرا انقد زنگ میزنی
جونگ کوک: چرا جوابمو نمیدی
ا. ت: فکر میکرد با آشغالی مثل من حرف نمیزنی، زشت که
جونگ کوک: من خیلی معذرت میخوام
ا. ت: مهم نیست چون دیگه تو زندگیم نیستی
جونگ کوک: ا. ت........
تلفنو قطع کرد
من چیکار کردم با زندگیم
سوار ماشین شدم رفتم سمت خونش در زدم دیدیم لامپ خاموشه
رفتم پیش یه دوستم تونستم بفهمم کجاست آدرس جنگله
راه اوفتادم
رسیدم به یه خونه
ماشینو پارک کردم ماشینه ا. ت دیدم در خونه زدم
ویو ا. ت: زنگ در خورد رفتم باز کردم جونگ کوک بود
جونگ کوک: ا. ت من واقعا متاسفم
ا. ت : ببخشید آقا برای چی متاسفید اسم منو از کجا میدونید
جونگ کوک: ا. ت من جونگ کوکم
نامجون: تو که نامرد نبودی
جین: فکر خوبیه
نامجون: کمکککک
جونگ کوک: نگران نباش هیونگ بهت کمک میکنم
نامجون: نمیخواد فقط دوست دخترتو جمع کن تا منو نکشت
یه لحظه پشمام ریخت
جونگ کوک: بهشون گفتم دیگه
ا. ت: آها
صبحانه خوردیم
رفتیم بیرون گشتیم
پرش زمانی به دوماه بعد
بعد از ظهر بود خونه جونگ کوک و جونگ کوک کمپانی سر تمرین بود
از وقتی با جونگ کوکم هیت ها دوبرابر شد اصلا یه وضعیه
جونگ کوک اومد
سریع کفششو در آورد
ا. ت: سلام عشقم
جونگ کوک: زنیکه آشغال من بهت اعتماد داشتم
ا. ت: چی میگی
یه عکس بهم نشون داد که من یه پسر
ا. ت: چی میگی این من نیستم اصلا این پسرو نمیشناسم قطعا فتوشاپه دیوانه
جونگ کوک: آره من دیوانم کجاش فتوشاپه
میخواستم حرف بزنم
جونگ کوک: خفه شو نمی خوام صداتو بشنوم از خونه من برو بیرون
دهنم وا موند : عوضی........
کیفمو برداشتم رفتم سوار ماشینم شدم رفتم خونه ساکمو جمع کردم راه اوفتادم سمت ویلام تو جنگل اوایل جنگل هوا خوب بود الان مه و بارونه
ریدم دهنت جونگ کوک
یکم فکر نمی کنه پسره الدنگ
اون که میفهمه فتوشاپه اما برا دارم رسیدم ماشینو پارک کردم
وسایلو مرتب کردم
تخم مرغ زدم امان از دست تنبل
خوردم آهنگ ملایم زدم میخواستم به گل اب بدم اوفتاد پایین کشت دستم یه زخم بزرگ شد خون میومد
ا. ت: آخ
دستمال گذاشتم با پارچه بستم
خونش بند اومد تیکه هارو انداختم سطل آشغال
گل جابه جا کردم خاک جمع کردم
قندم اوفتاد یه چایی در بدن بزنم
ویو جونگ کوک:
اوففففففف از متنفرم ا. ت چطور تونستی
واقعا برات متاسفم
آشغال
جیمین زنگ زد : الو جونگ کوک
جونگ کوک: الو سلام جیمین چی کار داری
جیمین: ا. ت کجاست
جونگ کوک: از خونم انداختمش بیرون
جیمین: خر اون عکس فتوشاپ بود اینو میخواستم بگم که ا. ت نگران شایع نباشه ، خاک تو سرت
جونگ کوک: اههه خداحافظ
من چیکار کردم چطور بهش تهمت زدم من چه عوضی هستم
زنگ زدم به ا. ت جواب نداد
بعد 5بار زنگ زدن جواب داد
ا. ت: چه خبرته چرا انقد زنگ میزنی
جونگ کوک: چرا جوابمو نمیدی
ا. ت: فکر میکرد با آشغالی مثل من حرف نمیزنی، زشت که
جونگ کوک: من خیلی معذرت میخوام
ا. ت: مهم نیست چون دیگه تو زندگیم نیستی
جونگ کوک: ا. ت........
تلفنو قطع کرد
من چیکار کردم با زندگیم
سوار ماشین شدم رفتم سمت خونش در زدم دیدیم لامپ خاموشه
رفتم پیش یه دوستم تونستم بفهمم کجاست آدرس جنگله
راه اوفتادم
رسیدم به یه خونه
ماشینو پارک کردم ماشینه ا. ت دیدم در خونه زدم
ویو ا. ت: زنگ در خورد رفتم باز کردم جونگ کوک بود
جونگ کوک: ا. ت من واقعا متاسفم
ا. ت : ببخشید آقا برای چی متاسفید اسم منو از کجا میدونید
جونگ کوک: ا. ت من جونگ کوکم
۲۱.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.