از زبان ا.ت
از زبان ا.ت
+اسکل باید از الان نقش بازی کنیم😂
-اهان
با پوس خندی گفتم
+نکنه حسودی کردی؟
-من به شما دوتا حسودی کنم
+چه میدونم یه جوری گفتی
~بریم دیگهه
+امدم بابا اروم
رسیدیم خیلی جای خفنی بود بعدش زنگ عمارتو زدیم امدن خدمتکارا درو باز کردن
~مهمان های جیسو هستیم
✓بفرمایید داخل
رفتیم داخل که دیدم جیسو رو دلم میخواست خفش کنم ولی جونگ کوک میکرد جا من
چیسو منو تهیونگو همراهی
(علامت جیسو@)
@خوب ا.ت کجا میمونی
+تو عمارت تهیونگ
@وو چه لاکچری
~اره دیگه چند ماه پیش ولی خواهرت اواره بود
@چی چیمیگی؟
به جونگ کوک پیام دادم تا حمله کنن
جون کوک امد و اسلحه رو از پشت رو جیسو گذاشت
-پونزده سال منتظر این صحنه بودم
@تو کی هستی؟؟؟
-همونی که فکر کردید با کشتن پدرش میتونید اونو از پا دربیارید
@عوضی تو نمردی
~منم نمردم جیسو خانم
@عوضیا شما هیچ فرقی با پدرتون ندارید بی ارزشید و برده لحظه ای که کشتمش گفت نمی تونیم از دستش خلاس بشیم ولی شدیم
یه ک دفعه خون جلوی چشای جون کوک رو گرفت و....
🗿التماسم خیلی کردید تو پوی وگرنه این پارتو بیرون نمی دادم
شرت پارت بعدی
ده لایک
سه کامنت
+اسکل باید از الان نقش بازی کنیم😂
-اهان
با پوس خندی گفتم
+نکنه حسودی کردی؟
-من به شما دوتا حسودی کنم
+چه میدونم یه جوری گفتی
~بریم دیگهه
+امدم بابا اروم
رسیدیم خیلی جای خفنی بود بعدش زنگ عمارتو زدیم امدن خدمتکارا درو باز کردن
~مهمان های جیسو هستیم
✓بفرمایید داخل
رفتیم داخل که دیدم جیسو رو دلم میخواست خفش کنم ولی جونگ کوک میکرد جا من
چیسو منو تهیونگو همراهی
(علامت جیسو@)
@خوب ا.ت کجا میمونی
+تو عمارت تهیونگ
@وو چه لاکچری
~اره دیگه چند ماه پیش ولی خواهرت اواره بود
@چی چیمیگی؟
به جونگ کوک پیام دادم تا حمله کنن
جون کوک امد و اسلحه رو از پشت رو جیسو گذاشت
-پونزده سال منتظر این صحنه بودم
@تو کی هستی؟؟؟
-همونی که فکر کردید با کشتن پدرش میتونید اونو از پا دربیارید
@عوضی تو نمردی
~منم نمردم جیسو خانم
@عوضیا شما هیچ فرقی با پدرتون ندارید بی ارزشید و برده لحظه ای که کشتمش گفت نمی تونیم از دستش خلاس بشیم ولی شدیم
یه ک دفعه خون جلوی چشای جون کوک رو گرفت و....
🗿التماسم خیلی کردید تو پوی وگرنه این پارتو بیرون نمی دادم
شرت پارت بعدی
ده لایک
سه کامنت
۳.۲k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.