سناریو جیمبن اسمات
ویو جیمین
امروز خیلی خسته شدم داخل کمپانی برم یه دوش بگیرم
ویو ا.ت
خواب غذا هم آماده کردم منتظر جیمینم بیاد ببرمش حموم بعد غذا بخوره بخوابیم تو فکر بودم که صدای در اومد جیمین بود
علامت ا.ت+
علامت جیمین_
_سلام بیب
+سلام ددی خسته نباشی (بغلش کردم )
بیا بریم حموم
_آه بیب بشدت خسته ام بریم
از زبان من بلخره ا.ت جیمین برد حموم بعد غذا خوردن جیمین رفت بالا تو اتاق رو تخت دراز کشید تا ا.ت بیاد
+خواب بلخره ظرفارو شستم برم لباس عوض کنم بخوابم ( ا.ت رفت بالا تو اتاق )
_اوه بیب اومیدی
+اره ددی
_بیا تو بغلم
+بمون لباس خوابمو بپوشم
_ هوم ( منتظر)
ا.ت لباس خوابش خیلی باز بود تحریک شدم
+اومدم ( رفت تو بغل جیمین)
_بیبی میخوامت😈
+چی وایسا جیمین
_باید بگی ددی
جیمین رو ا.ت خیمه زد و......
اسمات بیاید پی وی میفرستم 😁
امروز خیلی خسته شدم داخل کمپانی برم یه دوش بگیرم
ویو ا.ت
خواب غذا هم آماده کردم منتظر جیمینم بیاد ببرمش حموم بعد غذا بخوره بخوابیم تو فکر بودم که صدای در اومد جیمین بود
علامت ا.ت+
علامت جیمین_
_سلام بیب
+سلام ددی خسته نباشی (بغلش کردم )
بیا بریم حموم
_آه بیب بشدت خسته ام بریم
از زبان من بلخره ا.ت جیمین برد حموم بعد غذا خوردن جیمین رفت بالا تو اتاق رو تخت دراز کشید تا ا.ت بیاد
+خواب بلخره ظرفارو شستم برم لباس عوض کنم بخوابم ( ا.ت رفت بالا تو اتاق )
_اوه بیب اومیدی
+اره ددی
_بیا تو بغلم
+بمون لباس خوابمو بپوشم
_ هوم ( منتظر)
ا.ت لباس خوابش خیلی باز بود تحریک شدم
+اومدم ( رفت تو بغل جیمین)
_بیبی میخوامت😈
+چی وایسا جیمین
_باید بگی ددی
جیمین رو ا.ت خیمه زد و......
اسمات بیاید پی وی میفرستم 😁
۱۴.۷k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.