تک پارتی
پشیمانی
درحال قدم زدن تو کوچه و خیابون بودم باز هم همجا پر از عکسای بی تی اس بود وارد اتوبوس شدم ،وایستاده بودم که حرفای دوتا دختر به گوشم رسید
÷وای نگا جیمینی چه خوشگله نونا من واقعن دوسش دارم چقد کیوتو خوش اخلاقه
×اون یه فرشتس خوش بحال دوس دختر آیندش
باشنیدن این حرف ها باز هم خاطرات قدیمی تو ذهنم تکرار شد
فلش بک ۸سال قبل سال (سال سوم دبیرستان ات و جیمین)
یونا:های گرل روالی؟
ات:سلام یونا مرسی تو چطوری
یونا:ات اینارو ول کن تا کی میخای با جیمین باشی با اون نمتونی به ارزوهات برسی خودتم میدونی که هوان از تو خوشش میاد تو خیلی خوشگلی دختر از این فرصت استفاده کن هوان پولدارترین پسر مدرسس
ات یونا اما نمیتونم جیمینو ول کنم اون همیشه با من مهربونه واسم آهنگ میخونه داره تمام تلاششو میکنه
یونا:خودتو گول نزن دختر جیمین بدردت نمیخوره اگه خودت نمیتونی کات کنی من اینکارو میکنم
یونا از کنارم بلندشد و به سمت جیمین رفت
یونا:هی جیمین
جیمین:بله یونا
یونا انگشت اشارشو بالااورد و تهدید وار رو به جیمین گفت
یونا:بهتره از ات دوری کنی کاری نکن به پدرم بگم از مدرسه اخراجت کنه خوبه میدونی برادر من بهتر از توعه ات رو ول کن تا ات ب خوشبختی برسه
جیمین:یونا تا خود ات بهم نگه ولش نمیکنم منو اون عاشق همیم من هرکاری واسش میکنم
هوان که از دور شاهد حرف های اون ها بود به سمت جیمین رفت و بعد از اینکه مشتی به صورتش زد با حالت تمسخر به جیمین نگا کرد و گفت
هوان:پسره بدبخت تو حق انتخاب نداری آخه ات باید عاشق چی تو بشه ات بیا به این پسره بگو تا بفهمه چقد بدرد نخوره
درحالی که به زمین زل زده بودم خیلی اروم گفتم
ات:جیمین متاسفم ولی من میخام با هوان باشم تا به چیزایی که میخام برسم و همه شروع کردن ب خندیدن
هوان دیدی جیمین پسری مثل تو نمیتونه چیزی داشته باشه حالا خودتو جمع کن پاشو برو
جیمین بلند شد درحالی که موهاش جلو چشماش ریخته بود خون دماغشو پاک کرد تلخندی کرد و به سمت خارج مدرسه رفت
"حال"
با یاداوری خاطرات گذشتم با ناراحتی به خودم گفتم و الان نه هوانی هست نه یونایی اونا منو به بهونه اینکه واسشون جالب نیسم ول کردن
باناراحتی به سمت اون دودختر برگشتم و بالحنی غمگین گفتم
ات:اگ یکی باهاتون مهربون بود فک نکنید که چقدر بهتر از اونید اونه ک خیلی خوبه چون اگه ترکش کنید تا اخر عمر پشیمون میشید
و درحالی که با نگاهای متعجب بهم نگاه میکردن از اتوبوس خارج شدم
درحال قدم زدن تو کوچه و خیابون بودم باز هم همجا پر از عکسای بی تی اس بود وارد اتوبوس شدم ،وایستاده بودم که حرفای دوتا دختر به گوشم رسید
÷وای نگا جیمینی چه خوشگله نونا من واقعن دوسش دارم چقد کیوتو خوش اخلاقه
×اون یه فرشتس خوش بحال دوس دختر آیندش
باشنیدن این حرف ها باز هم خاطرات قدیمی تو ذهنم تکرار شد
فلش بک ۸سال قبل سال (سال سوم دبیرستان ات و جیمین)
یونا:های گرل روالی؟
ات:سلام یونا مرسی تو چطوری
یونا:ات اینارو ول کن تا کی میخای با جیمین باشی با اون نمتونی به ارزوهات برسی خودتم میدونی که هوان از تو خوشش میاد تو خیلی خوشگلی دختر از این فرصت استفاده کن هوان پولدارترین پسر مدرسس
ات یونا اما نمیتونم جیمینو ول کنم اون همیشه با من مهربونه واسم آهنگ میخونه داره تمام تلاششو میکنه
یونا:خودتو گول نزن دختر جیمین بدردت نمیخوره اگه خودت نمیتونی کات کنی من اینکارو میکنم
یونا از کنارم بلندشد و به سمت جیمین رفت
یونا:هی جیمین
جیمین:بله یونا
یونا انگشت اشارشو بالااورد و تهدید وار رو به جیمین گفت
یونا:بهتره از ات دوری کنی کاری نکن به پدرم بگم از مدرسه اخراجت کنه خوبه میدونی برادر من بهتر از توعه ات رو ول کن تا ات ب خوشبختی برسه
جیمین:یونا تا خود ات بهم نگه ولش نمیکنم منو اون عاشق همیم من هرکاری واسش میکنم
هوان که از دور شاهد حرف های اون ها بود به سمت جیمین رفت و بعد از اینکه مشتی به صورتش زد با حالت تمسخر به جیمین نگا کرد و گفت
هوان:پسره بدبخت تو حق انتخاب نداری آخه ات باید عاشق چی تو بشه ات بیا به این پسره بگو تا بفهمه چقد بدرد نخوره
درحالی که به زمین زل زده بودم خیلی اروم گفتم
ات:جیمین متاسفم ولی من میخام با هوان باشم تا به چیزایی که میخام برسم و همه شروع کردن ب خندیدن
هوان دیدی جیمین پسری مثل تو نمیتونه چیزی داشته باشه حالا خودتو جمع کن پاشو برو
جیمین بلند شد درحالی که موهاش جلو چشماش ریخته بود خون دماغشو پاک کرد تلخندی کرد و به سمت خارج مدرسه رفت
"حال"
با یاداوری خاطرات گذشتم با ناراحتی به خودم گفتم و الان نه هوانی هست نه یونایی اونا منو به بهونه اینکه واسشون جالب نیسم ول کردن
باناراحتی به سمت اون دودختر برگشتم و بالحنی غمگین گفتم
ات:اگ یکی باهاتون مهربون بود فک نکنید که چقدر بهتر از اونید اونه ک خیلی خوبه چون اگه ترکش کنید تا اخر عمر پشیمون میشید
و درحالی که با نگاهای متعجب بهم نگاه میکردن از اتوبوس خارج شدم
۱۸.۷k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.