تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
مورخین این مطلب را نوشتهاند که ابوسفیان در روزى که عثمان خلیفه شد پیرمرد و نابینا بود؛ در مجلسى گفت آیا در اینجا غیرخودمانى هم کسى هست یا نیست؟ یک نفر گفت نیست، در صورتى که چند نفرى آنجا بودند. دیدند او فریاد کرد: «یا بَنىاُمَیَّةَ تَلَقَّفوها تَلَقُّفَ الْکُرَةِ، أما وَ الَّذى یَحْلِفُ بِهِ اَبوسُفیانَ لا جَنَّةَ وَ لا نارَ، ما زِلْتُ اَرْجوها لَکُمْ وَ لِتَصیرَنَّ اِلى صِبْیانِکُمْ وِراثَةً.» بنىامیه! توپ خلافت که به دستتان رسید فقط در میان خودتان پاس بدهید، نگذارید از میان شما خارج شود. باور نکنید بهشت و جهنمى هست، فردایى هست، هیچ چیز وجود ندارد، خیالتان راحت باشد، مُلک است و سلطنت، آن را براى خودتان براى همیشه نگه دارید. خلافت را در میان خودتان موروثى کنید؛ دیگر مسئله شورا و این حرفها بکلى از میان برود.
معاویه این وصیت پدرش را در زمان خودش اجرا کرد. براى اولین بار خلافت موروثى را عملى کرد که پدرى خودش فرزند خودش را تعیین بکند و خلیفه با تعیین شخص او معین شود نه با حکمیت و نه حتى به دروغ ادعا کند که خدا او را معین کرده (چون ممکن بود عدهاى باور و قبول کنند که خدا یزید را معین کرده) بلکه بگوید من معین مىکنم، شما هم باید بپذیرید. حالا ببینید چه شرایطى در تاریخ اسلام به وجود آمده است و چگونه ظاهر اسلام کاملاً محفوظ است و باطن اسلام آنچنان دارد معیوب مىشود! پوسته چطور باقى و محفوظ است و هسته چطور از بین مىرود!
نهضت امام حسین علیهالسلام، یک نقطه عطف در تاریخ اسلام
در چنین شرایطى است که حسین بن على علیهالسلام قیام کرد و با قیام خودش تحولى در درون تاریخ اسلام به وجود مىآورد، مردم را بیدار مىکند که اسلام آن نیست که بنىامیه مىگوید، آن ظاهر اسلام است نه باطن. به اصطلاح امروز ژستى در تاریخ به خودش مىگیرد که ظواهر اسلامى را که بنىامیه به نفاق اجرا مىکردند به چیزى نمىگیرد. در روز هشتم ذىالحجه در حالى که همه مردم به حج روى آوردهاند، حجى که در تسخیر بنىامیه است، حجى که ظاهرش حج است و باطنش حج نیست، امام حسین در همان وقت پشت به مکه و رو به کربلا مىکند. در مدینه، روزى که آمدند از حضرت بیعت خواستند و حاضر به بیعت کردن نشد، با اینکه مروان حکم خیلى پافشارى کرد و گفت الآن که حسین در اینجاست اگر بیعت نمىکند همینجا باید او را بکشید و از بین ببرید،
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
مورخین این مطلب را نوشتهاند که ابوسفیان در روزى که عثمان خلیفه شد پیرمرد و نابینا بود؛ در مجلسى گفت آیا در اینجا غیرخودمانى هم کسى هست یا نیست؟ یک نفر گفت نیست، در صورتى که چند نفرى آنجا بودند. دیدند او فریاد کرد: «یا بَنىاُمَیَّةَ تَلَقَّفوها تَلَقُّفَ الْکُرَةِ، أما وَ الَّذى یَحْلِفُ بِهِ اَبوسُفیانَ لا جَنَّةَ وَ لا نارَ، ما زِلْتُ اَرْجوها لَکُمْ وَ لِتَصیرَنَّ اِلى صِبْیانِکُمْ وِراثَةً.» بنىامیه! توپ خلافت که به دستتان رسید فقط در میان خودتان پاس بدهید، نگذارید از میان شما خارج شود. باور نکنید بهشت و جهنمى هست، فردایى هست، هیچ چیز وجود ندارد، خیالتان راحت باشد، مُلک است و سلطنت، آن را براى خودتان براى همیشه نگه دارید. خلافت را در میان خودتان موروثى کنید؛ دیگر مسئله شورا و این حرفها بکلى از میان برود.
معاویه این وصیت پدرش را در زمان خودش اجرا کرد. براى اولین بار خلافت موروثى را عملى کرد که پدرى خودش فرزند خودش را تعیین بکند و خلیفه با تعیین شخص او معین شود نه با حکمیت و نه حتى به دروغ ادعا کند که خدا او را معین کرده (چون ممکن بود عدهاى باور و قبول کنند که خدا یزید را معین کرده) بلکه بگوید من معین مىکنم، شما هم باید بپذیرید. حالا ببینید چه شرایطى در تاریخ اسلام به وجود آمده است و چگونه ظاهر اسلام کاملاً محفوظ است و باطن اسلام آنچنان دارد معیوب مىشود! پوسته چطور باقى و محفوظ است و هسته چطور از بین مىرود!
نهضت امام حسین علیهالسلام، یک نقطه عطف در تاریخ اسلام
در چنین شرایطى است که حسین بن على علیهالسلام قیام کرد و با قیام خودش تحولى در درون تاریخ اسلام به وجود مىآورد، مردم را بیدار مىکند که اسلام آن نیست که بنىامیه مىگوید، آن ظاهر اسلام است نه باطن. به اصطلاح امروز ژستى در تاریخ به خودش مىگیرد که ظواهر اسلامى را که بنىامیه به نفاق اجرا مىکردند به چیزى نمىگیرد. در روز هشتم ذىالحجه در حالى که همه مردم به حج روى آوردهاند، حجى که در تسخیر بنىامیه است، حجى که ظاهرش حج است و باطنش حج نیست، امام حسین در همان وقت پشت به مکه و رو به کربلا مىکند. در مدینه، روزى که آمدند از حضرت بیعت خواستند و حاضر به بیعت کردن نشد، با اینکه مروان حکم خیلى پافشارى کرد و گفت الآن که حسین در اینجاست اگر بیعت نمىکند همینجا باید او را بکشید و از بین ببرید،
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۶۸۱
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.