پارت37
پارت37
ویو نویسنده
کوک. الان هم منتظر ما دوتان
ته. باشه تو برو تا دست و صورتم رو اب بزنم و بیام
کوک. خیلی خب زود بیا
ته. باشه
کوک رفت پایین پیش بچه ها و ته هم بعد 5مین رفت پیششون
و شروع کردن به غذا خوردن
(فلش بک بعد شام)
ویو نویسنده
بعد شام کوک و جین و جیمین کمک اجوما میز شام رو جمع کردن و رفتن نشستن روی مبل پیش بقیه 10 مین گذشت که جین گفت
جین. بچه ها میاید بریم بار
تهکوک یونمین نامجون. الان؟!
جین. اره، ولی شما چرا اینطور کردین بیشتر ادمای دیگه تا اونجایی که من میدونم ساعت 11 یا 12 میرن
کوک. من موافقم
جیمین. منم موافقم
وقتی دیدن ته و یونگی و نامجون جواب نمیدن خودشون رو کیوت کردن تا شاید قبول کنن که تو کارشون هم موفق بودن
ته یونگی نامی. موافقم
جین. هوراااااااا پس بریم اماده شیم
جین با سریعترین حالت ممکن خودش رو به اتاق رسوند و وارد اتاق شد همشون از سریع بودن جین تعجب کردن اما بعد 2مین به خودشون اومدن و رفتن اماده شدن(نمیدونم چه لباسی بزارم براشون خودتون ی چیزی در نظر بگیرید)
بعد 15مین همشون پایین جمع شدن که اجوما اومد پیششون
اجوما. پسرا این وقت شب کجا میرید؟
جین. اجوما داریم میریم بار چون هم حوصلمون سر رفته هم دیگه خوابمون نمیبره
اجوما. به شرطی میزارم برین که قول بدین مواظب خودتون هستین مخصوصا شما دوتا(اشاره به کوک و جیمین)
تهکوک یونمین نامجین. باشه مواظبیم
اجوما. خب ی درخوتست دیگه دارم همتون مواظب این دوتا باشین هر لحظه ممکنه دردسر درست کنن
کوک جیم. اجوماااا ما کی دردسر درست کردیم؟(لحن اعراظانه)
اجوما. همین که گفتم حلا هم برین
خدافظ
تهکوک نامجین یونمین. خدافظ
پسرا از خونه زدن بیرون و به سمت بار حرکت کردن اما ایندفعه راننده بردن که اگر مست شدن خودشون رانندگی نکنن بعد 5مین رانندگی رسیدن به بار.... پیاده شدن و رفتن داخل بار ی میز 6نفره پیدا کردن و نشستن دورش
گارسون. خوش اومدید چی میل دارید؟
جین. برای من 1 ابجو بیارید
کوک. منم ابجو میخوام
جیم. منم مثل اینا ابجو
گارسون. شما چی؟
یونگی. برامن ویسکی بیار
ته. منم ویسکی
نامجون. منم ویسکی
گارسون. چشم الان میارم براتون
گارسون رفت تا سفارش ها رو بیاره
کوک. شما سه تا چرا ویسکیسفارش دادید؟!
ته. چون ظریفت ما بالاست
جین. یعنی ظریفتتون انقد بالاس؟
نامی. اره
جین کوک. اها
بعد 5مین گارسون سفارش هارو اورد و شروع کردن به خوردن تا اینکه
ببخشید گفته بودم ساعت 2 اما هر کاری کردم نیومد
ویو نویسنده
کوک. الان هم منتظر ما دوتان
ته. باشه تو برو تا دست و صورتم رو اب بزنم و بیام
کوک. خیلی خب زود بیا
ته. باشه
کوک رفت پایین پیش بچه ها و ته هم بعد 5مین رفت پیششون
و شروع کردن به غذا خوردن
(فلش بک بعد شام)
ویو نویسنده
بعد شام کوک و جین و جیمین کمک اجوما میز شام رو جمع کردن و رفتن نشستن روی مبل پیش بقیه 10 مین گذشت که جین گفت
جین. بچه ها میاید بریم بار
تهکوک یونمین نامجون. الان؟!
جین. اره، ولی شما چرا اینطور کردین بیشتر ادمای دیگه تا اونجایی که من میدونم ساعت 11 یا 12 میرن
کوک. من موافقم
جیمین. منم موافقم
وقتی دیدن ته و یونگی و نامجون جواب نمیدن خودشون رو کیوت کردن تا شاید قبول کنن که تو کارشون هم موفق بودن
ته یونگی نامی. موافقم
جین. هوراااااااا پس بریم اماده شیم
جین با سریعترین حالت ممکن خودش رو به اتاق رسوند و وارد اتاق شد همشون از سریع بودن جین تعجب کردن اما بعد 2مین به خودشون اومدن و رفتن اماده شدن(نمیدونم چه لباسی بزارم براشون خودتون ی چیزی در نظر بگیرید)
بعد 15مین همشون پایین جمع شدن که اجوما اومد پیششون
اجوما. پسرا این وقت شب کجا میرید؟
جین. اجوما داریم میریم بار چون هم حوصلمون سر رفته هم دیگه خوابمون نمیبره
اجوما. به شرطی میزارم برین که قول بدین مواظب خودتون هستین مخصوصا شما دوتا(اشاره به کوک و جیمین)
تهکوک یونمین نامجین. باشه مواظبیم
اجوما. خب ی درخوتست دیگه دارم همتون مواظب این دوتا باشین هر لحظه ممکنه دردسر درست کنن
کوک جیم. اجوماااا ما کی دردسر درست کردیم؟(لحن اعراظانه)
اجوما. همین که گفتم حلا هم برین
خدافظ
تهکوک نامجین یونمین. خدافظ
پسرا از خونه زدن بیرون و به سمت بار حرکت کردن اما ایندفعه راننده بردن که اگر مست شدن خودشون رانندگی نکنن بعد 5مین رانندگی رسیدن به بار.... پیاده شدن و رفتن داخل بار ی میز 6نفره پیدا کردن و نشستن دورش
گارسون. خوش اومدید چی میل دارید؟
جین. برای من 1 ابجو بیارید
کوک. منم ابجو میخوام
جیم. منم مثل اینا ابجو
گارسون. شما چی؟
یونگی. برامن ویسکی بیار
ته. منم ویسکی
نامجون. منم ویسکی
گارسون. چشم الان میارم براتون
گارسون رفت تا سفارش ها رو بیاره
کوک. شما سه تا چرا ویسکیسفارش دادید؟!
ته. چون ظریفت ما بالاست
جین. یعنی ظریفتتون انقد بالاس؟
نامی. اره
جین کوک. اها
بعد 5مین گارسون سفارش هارو اورد و شروع کردن به خوردن تا اینکه
ببخشید گفته بودم ساعت 2 اما هر کاری کردم نیومد
۵.۰k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.