عشق مخفیانه 🖤🤍⛓️
عشق مخفیانه 🖤🤍⛓️
پارت ۹
دیانا : سوار شدیم من ارباب تو یه ماشین بودیم تنها 😩😂
ارسلان : بچه ها اومده بودن عمارت با هم حرکت کنیم
(چند دقیقه)
دیانا : داریم حرکت میکنیم
....
دیانا : ارباب
ارسلان : بله
دیانا : چقدر دیگه میرسیم
ارسلان : نمیدونم شاید تو راه برای ناهار ایستادیم
دیانا : آها
.....
دیانا : برا ناهار ایستادیم
سینا : اون دختره که با ارسلان اومد خیلی خوشگلههههه
( داره بهش نگاه میکنه )
ارسلان : هوی داری به چی نگاه میکنی
سینا : هیچی ، من برم دور بخورم
....
دیانا : یکی از دوست های ارسلان داره میاد سمتم
سینا : میخوام بهاش جیک شم 😙
....
پارت ۹
دیانا : سوار شدیم من ارباب تو یه ماشین بودیم تنها 😩😂
ارسلان : بچه ها اومده بودن عمارت با هم حرکت کنیم
(چند دقیقه)
دیانا : داریم حرکت میکنیم
....
دیانا : ارباب
ارسلان : بله
دیانا : چقدر دیگه میرسیم
ارسلان : نمیدونم شاید تو راه برای ناهار ایستادیم
دیانا : آها
.....
دیانا : برا ناهار ایستادیم
سینا : اون دختره که با ارسلان اومد خیلی خوشگلههههه
( داره بهش نگاه میکنه )
ارسلان : هوی داری به چی نگاه میکنی
سینا : هیچی ، من برم دور بخورم
....
دیانا : یکی از دوست های ارسلان داره میاد سمتم
سینا : میخوام بهاش جیک شم 😙
....
۶.۹k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.