ابوالفضل، عاشق حسين، فداى حسين، انيس حسين و جليس حسين علي
ابوالفضل، عاشق حسين، فداى حسين، انيس حسين و جليس حسين عليه السلام است.
بارها در روز عاشورا آمد و اجازه رفتن خواست. كه «لقد ضاق صدرى و سئمت من الحياة»*؛ سينه ام تنگ است از زندگى ملول گشته ام ... از زندگى خسته ام. حضرت هر بار فرمود؛ «انت صاحب لوائى»*؛ تو پرچمدار من هستى.
تا آنكه همه ى سروها از پاى افتادند و همه ى پروانه ها سوختند جز ابوالفضل و حسين عليه السلام باقى نماندند. با داغ دل اهل حرم و محاصره ى تمامى اهلبيت ...
اين بار ابوالفضل اذن خواستند و حسين عليه السلام فرمود: كه آب بياور. حرارت و عطش بر تمامى اهل حرم اثر گذاشته بود.
ابوالفضل آمد، به كنار شريعه رسيد و با مشك پر و لب تشنه باز گشت ... با خودش مىفرمود و مىخواند و اين رجز او بود ... از مرگ نمىترسم. هنگامى كه مرگ نعره بكشد از مرگ نمىترسم تا بدنم در ميان شمشيرها پنهان شود. جانم فداى فرزند مصطفى ... من سقاى خيمه ها هستم ...
آمد و آمد تا آنجا كه متحير ايستاد. با دست بريده و سر شكافته و تيرى بر چشم و تيرى بر مشك.
امام صادق عليه السلام فرمود؛ «كان عمنا العباس بن على عليه السلام نافذ البصيره، صلب الايمان، جاهد مع اخيه الحسين عليه السلام و ابلى بلاء حسنا و مضى شهيداً»**
عموى ما ، عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين عليه السلام جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد .
و نيز فرمودند:
«... و اشهد انك قد بالغت فى النصيحة و اعطيت غاية المهجود ... اشهد انك لم تهنَّ و لم تنكل و انك مضيت على بصيرة من امرك، مقتدياً بالصالحين و متبعاً للنبيين». **
من، گواهی میدهم که در خیرخواهی امت، نهایت سعی و تلاش خود را به کار گرفتی، و تا آخرین توان خود، برای پیروزی دین الهی، اهتمام ورزیدی...
من، گواهی میدهم که تو، در امر دینت، هیچگونه سستی نکردی، و در برابر دشمن، باز نایستادی، و به درستی که تو، با کمال بصیرت و آگاهی، از دنیا رفتی، در حالی که به صالحان، اقتدا نموده، و از پیامبران الهی علیهماالسلام، پیروی کردی»
* بحارالانوار، ج 45، ص 41
** سخنان حسين بن على عليه السلام، محمد صادق نجمى، ص 373 و ص 374
استاد علی صفایی حائری🌹❤
وارثان عاشورا، ص: 226
بارها در روز عاشورا آمد و اجازه رفتن خواست. كه «لقد ضاق صدرى و سئمت من الحياة»*؛ سينه ام تنگ است از زندگى ملول گشته ام ... از زندگى خسته ام. حضرت هر بار فرمود؛ «انت صاحب لوائى»*؛ تو پرچمدار من هستى.
تا آنكه همه ى سروها از پاى افتادند و همه ى پروانه ها سوختند جز ابوالفضل و حسين عليه السلام باقى نماندند. با داغ دل اهل حرم و محاصره ى تمامى اهلبيت ...
اين بار ابوالفضل اذن خواستند و حسين عليه السلام فرمود: كه آب بياور. حرارت و عطش بر تمامى اهل حرم اثر گذاشته بود.
ابوالفضل آمد، به كنار شريعه رسيد و با مشك پر و لب تشنه باز گشت ... با خودش مىفرمود و مىخواند و اين رجز او بود ... از مرگ نمىترسم. هنگامى كه مرگ نعره بكشد از مرگ نمىترسم تا بدنم در ميان شمشيرها پنهان شود. جانم فداى فرزند مصطفى ... من سقاى خيمه ها هستم ...
آمد و آمد تا آنجا كه متحير ايستاد. با دست بريده و سر شكافته و تيرى بر چشم و تيرى بر مشك.
امام صادق عليه السلام فرمود؛ «كان عمنا العباس بن على عليه السلام نافذ البصيره، صلب الايمان، جاهد مع اخيه الحسين عليه السلام و ابلى بلاء حسنا و مضى شهيداً»**
عموى ما ، عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين عليه السلام جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد .
و نيز فرمودند:
«... و اشهد انك قد بالغت فى النصيحة و اعطيت غاية المهجود ... اشهد انك لم تهنَّ و لم تنكل و انك مضيت على بصيرة من امرك، مقتدياً بالصالحين و متبعاً للنبيين». **
من، گواهی میدهم که در خیرخواهی امت، نهایت سعی و تلاش خود را به کار گرفتی، و تا آخرین توان خود، برای پیروزی دین الهی، اهتمام ورزیدی...
من، گواهی میدهم که تو، در امر دینت، هیچگونه سستی نکردی، و در برابر دشمن، باز نایستادی، و به درستی که تو، با کمال بصیرت و آگاهی، از دنیا رفتی، در حالی که به صالحان، اقتدا نموده، و از پیامبران الهی علیهماالسلام، پیروی کردی»
* بحارالانوار، ج 45، ص 41
** سخنان حسين بن على عليه السلام، محمد صادق نجمى، ص 373 و ص 374
استاد علی صفایی حائری🌹❤
وارثان عاشورا، ص: 226
۱۱.۰k
۰۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.