بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
حضرت خضر علیه السلام در قرآن کریم : در قرآن کریم، نامی تحت عنوان خضر نیامده است، بلکه از او در سوره کهف، تحت عنوان عبد صالح یاد شده و حکایت ملاقت حضرت موسی علیه السلام با وی نقل شده است.
در این ملاقات، ابتدا حضرت موسی علیه السلام از او اجازه میخواهد که تا جهت تعلیم علم رشد او را تبعیت نماید: قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا - موسى به او گفت: آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايۀ رشد و صلاح است، به من بياموزى؟( سوره کهف آیه 66)
حضرت خضر علیه السلام که علیم و حکیم بود، با او تعارف نکرد که ای بابا! شما خودت رسولی و من باید از شما بیاموزم - و یا آری یا خیر هم نگفت، بلکه پاسخی داد که در عین حال خودش علم رشد بود و گفت: قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا - او گفت: تو هرگز نمىتوانى هم راهى مرا تحمّل كنى (67)
وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا - و چگونه میتوانی بر چیزی که بر آن احاطه خبری علم و آگاهی نداری، استقامت کنی؟!(68) (سوره کهف آیه 67 و 68)
درس بزرگ : درس بزرگ همین دو جمله در این است که خبر، علم و آگاهی، ریشه و علت صبر و استقامت و پایداری میباشد و اگر کسی احاطه خبری و علمی نداشته باشد، نمیتواند استقامت داشته و پایداری ورزد؛ حتی اگر یک پیامبر اولوالعزم باشد.
از این رو، اگر چه حضرت موسی علیه السلام به خاطر میل به تعلیم رشد، گفت: قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا - موسی (ع) گفت: ان شاء الله به خواست خدا، مراصابر خواهی یافت، ودر هيچ كارى مخالفت فرمان تو نخواهم كرد!(سوره کهف آیه 69)
اما، حضرت خضر علیه السلام درسش را داده بود. این کارها به صرف ان شاء الله و ماشاء الله یا امید و آرزو محقق نمیگردد، بلکه اگر علت آگاهی نبود، معلول صبر نیز خواهد بود. لذا چنین هم شد.(پایان)
پاسخ قسمت دوم :
حضرت خضر علیه السلام در قرآن کریم : در قرآن کریم، نامی تحت عنوان خضر نیامده است، بلکه از او در سوره کهف، تحت عنوان عبد صالح یاد شده و حکایت ملاقت حضرت موسی علیه السلام با وی نقل شده است.
در این ملاقات، ابتدا حضرت موسی علیه السلام از او اجازه میخواهد که تا جهت تعلیم علم رشد او را تبعیت نماید: قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا - موسى به او گفت: آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايۀ رشد و صلاح است، به من بياموزى؟( سوره کهف آیه 66)
حضرت خضر علیه السلام که علیم و حکیم بود، با او تعارف نکرد که ای بابا! شما خودت رسولی و من باید از شما بیاموزم - و یا آری یا خیر هم نگفت، بلکه پاسخی داد که در عین حال خودش علم رشد بود و گفت: قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا - او گفت: تو هرگز نمىتوانى هم راهى مرا تحمّل كنى (67)
وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا - و چگونه میتوانی بر چیزی که بر آن احاطه خبری علم و آگاهی نداری، استقامت کنی؟!(68) (سوره کهف آیه 67 و 68)
درس بزرگ : درس بزرگ همین دو جمله در این است که خبر، علم و آگاهی، ریشه و علت صبر و استقامت و پایداری میباشد و اگر کسی احاطه خبری و علمی نداشته باشد، نمیتواند استقامت داشته و پایداری ورزد؛ حتی اگر یک پیامبر اولوالعزم باشد.
از این رو، اگر چه حضرت موسی علیه السلام به خاطر میل به تعلیم رشد، گفت: قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا - موسی (ع) گفت: ان شاء الله به خواست خدا، مراصابر خواهی یافت، ودر هيچ كارى مخالفت فرمان تو نخواهم كرد!(سوره کهف آیه 69)
اما، حضرت خضر علیه السلام درسش را داده بود. این کارها به صرف ان شاء الله و ماشاء الله یا امید و آرزو محقق نمیگردد، بلکه اگر علت آگاهی نبود، معلول صبر نیز خواهد بود. لذا چنین هم شد.(پایان)
۴۵۹
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.