part ¹
درخواستی.
تکپارتی شوگا ( غمگین)
« قتل غیر عمد »
{ زمان گذشته}
ا.ت : مامان بدویید دیگه دیر شد ( بلند)
م : خیلی خب اومدیم ،شوگاااااااا ( شوگا برادر ناتنی اته)
شوگا: بلههه ،کر شدم
م: بدو ماشین رو روشن کن ( شوگا رفت،)
{ پرش زمانی به وسط های راه }
ا.ت: شوگا آهنگ بزار دیگه
شوگا : باش ...اااا گوشیم اوفتا........بوممم( تصادف کرد)
{ پرش زمانی به حال}
[ ا.ت ویو]
الان سه سال از اون تصادف میگذره ، اون روز ما با یه ماشین دیگه که یه راننده زن داشت تصادف کردیم که اون و پدر و مادرم مُردن فقط من و اون پسره عوضی ( یونگی) زنده موندیم .من از شوگا متنفرم چون اون باعث مرگ خانوادم شد ، من چند بار خودکشی ناموفق داشتم که هر سه با رو شوگا نجاتم داد ...........
[ شوگا ویو ]
توی شرکت بودم که یادم افتاد ا.ت تو خونه تنهاست
وای نه اگه دوباره خودکشی کنه چی :(
سریع از شرکت زدم بیرون و با آخرین سرعت روندم ،رسیدم خونه صداش کردم اما جوابی نشنیدم وای نهههههه
ا.ت: آه دوباره این پسره بیشعور اومد ( خودتی😑) بزار خودمو بزنم به خواب
شوگا : ا.ت ا.تتتتتت کجایی ( رفت تو اتاق )
ای واییی ا.ت چت شده بیدار شو ترو خدا ا.ت ا.ت ا.ت ( داره ا.ت رو تکون میده و گریه میکنه )
ا.ت : اییییی چتههه عنتر دردم گرفت ایششششش
شوگا: هه خوبی هووو خدا شکر ، من برم دیگه ( خیالش راحت شد و رفت)
ا.ت : وای چه دستای سنگینی ..... هه صدای در دوباره برگشت که اوففف بزار دوباره خودمو بزنم به خواب
فیلیکس : همه جا رو بگردید ( از بیرون اتاق )
ا.ت : چی این دیگه کیه وایی ( رفت زیر تخت و از شدت ترس رنگش شده بود مثل کچ دیوار )
تکپارتی شوگا ( غمگین)
« قتل غیر عمد »
{ زمان گذشته}
ا.ت : مامان بدویید دیگه دیر شد ( بلند)
م : خیلی خب اومدیم ،شوگاااااااا ( شوگا برادر ناتنی اته)
شوگا: بلههه ،کر شدم
م: بدو ماشین رو روشن کن ( شوگا رفت،)
{ پرش زمانی به وسط های راه }
ا.ت: شوگا آهنگ بزار دیگه
شوگا : باش ...اااا گوشیم اوفتا........بوممم( تصادف کرد)
{ پرش زمانی به حال}
[ ا.ت ویو]
الان سه سال از اون تصادف میگذره ، اون روز ما با یه ماشین دیگه که یه راننده زن داشت تصادف کردیم که اون و پدر و مادرم مُردن فقط من و اون پسره عوضی ( یونگی) زنده موندیم .من از شوگا متنفرم چون اون باعث مرگ خانوادم شد ، من چند بار خودکشی ناموفق داشتم که هر سه با رو شوگا نجاتم داد ...........
[ شوگا ویو ]
توی شرکت بودم که یادم افتاد ا.ت تو خونه تنهاست
وای نه اگه دوباره خودکشی کنه چی :(
سریع از شرکت زدم بیرون و با آخرین سرعت روندم ،رسیدم خونه صداش کردم اما جوابی نشنیدم وای نهههههه
ا.ت: آه دوباره این پسره بیشعور اومد ( خودتی😑) بزار خودمو بزنم به خواب
شوگا : ا.ت ا.تتتتتت کجایی ( رفت تو اتاق )
ای واییی ا.ت چت شده بیدار شو ترو خدا ا.ت ا.ت ا.ت ( داره ا.ت رو تکون میده و گریه میکنه )
ا.ت : اییییی چتههه عنتر دردم گرفت ایششششش
شوگا: هه خوبی هووو خدا شکر ، من برم دیگه ( خیالش راحت شد و رفت)
ا.ت : وای چه دستای سنگینی ..... هه صدای در دوباره برگشت که اوففف بزار دوباره خودمو بزنم به خواب
فیلیکس : همه جا رو بگردید ( از بیرون اتاق )
ا.ت : چی این دیگه کیه وایی ( رفت زیر تخت و از شدت ترس رنگش شده بود مثل کچ دیوار )
۷.۰k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.