عشق نفرت

عشق نفرت

p۱2

ویو ات

داشتم با چای وون میرقصیدم وبعدش هم رفتم پیش یه پسره وباهاش حرف میزدم که یه دفعه کوک اومد واز دستم گرفت و برد سمت ماشین

+کوک ولم کن دستم درد گرفت
-ات فقط خفه شو و سوار ماشین شو
+یک نمیشم و دو اینکه من با تو جایی نمیام (مست)
ویو
-کوک از دست ات گرفت و پرتش کرد تو ماشین
و خودشم سوار شد تا رسید به عمارت خودش و ماشینو نگه داشت و ات رو پیاده کرد و بردش عمارت بعدم اتاق خودشون .

کوک ات رو پرت کرد روتخت
_خوب خوب خوب خانم خوشگله شما با این تیپ تو بار چی کار میکردین .
تنبیه بدی در انتظارته بیب گرل
+کوک چقدر گیر میدی اه
-الان بهت نشون میدم
ات رفت و روی ات خیمه زد و لبای ات رو محکم مک میزد ات هم همراهیش میکرد و.... صدای ناله های ات اتاق رو پر کرده بود
+کوک ولم کن تروخدا هق کوک درد داره هق (گریه شدید)
-بیب چند بار بگم ددی بگو ددی(درحال کردن )
+آححححح ولم کن (ناله)
+بیشتر بیشتر ددی (داداش تا چند دقیقه پیش میگفت ولم کن بعد الان )🤨
_با کمال میل

ویو ات
صبح با دلدرد شدیدی از خواب بیدارشدم
اطرافمو نگاه کردم که دیدم کوک بغلم خوابیدا اونم لخت ومنم بغلشم یه لحظه من چرا لوختم
کم کم دیشب رو به یاد اوردم از بغل کوک دراومدم خواستم پاشم که دلم تیر کشید و افتادم زمین
+آخخخخخ(داد )
_ات ات خوبی ات چت شده (نگرانی و هول کرده)
+خیلی هق هق درد دارم (گریه )
کوک ات رو براید استایل بغل کرد وبرد حموم و بعد از ۳۰ مین در اومدن
_دردت کم شد
+هوم
_چیزی شده
+هوم
_هوم دستم نوراحتی
+هوم
_چرا همش میگی هوم ؟؟
+کوک ای کاش دیشب اونکارو نمیکردی
_حق بود تقصیر خودت بود به من ربطی ندارع الانم پاشو لباساتو بپوشونم بریم صبحونه بخوریم اوکی بیب
+هوم ..
_تموم شد پاشو بریم
+کوک ببخشید