ناموسا کامنت بزارین و لایک یادتون نره
p13
رفتیم خونه، انقدر خسته بودم که نگو
ولی خب از فکر حرفی که ته بهم زد نمیشد بخوابم.
لباسام رو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم، که یه هو در اتاق باز شد و قامت ته نمایان شد
اومد تو و در پشت سرش قفل کرد که گفتم
ا. ت: چرا در قفل کردی؟
ته: بهت گفتم خودم یه عروسک بهت میدم
ا. ت: منظورت رو نمیفهمم
ته اومد رو تخت و دستش رو به صورتم، دستام، قفسه سینم، شکمم و رون پاهام کشید و گفت: الان متوجه شدی
ترسیده خودم رو عقب کشیدم که اومد جلو و دستام رو گرفت و پیشونیش رو چسبوند به پیشونیم و لبای داغش رو روی لبام گذاشت
از تعجب چشمام زده بود از کاسه، وای چرا دروغ با دست کشیدناش داغ شده بودم دیگه نتونستم مقاومت کنم و همراهیش کردم
عمیق مک میز و کام میگرفت.
ویو ته
دیدم ا. ت همراهی نمیکنه ولی ادامه دادم که همراهم شد، لبهاش رو عمیق میخوردم، که هردومون نفس کم آوردیم و از هم جدا شدیم
بدون صبر رفتم سراغ گردنش هم مک میزدم هم گاز میگرفتم که ناله اش در اومد، جری تر شدم و لباسش رو جــــــــر دادم اونم پیراهنم رو از تنم در اورد به سمت سینه هاش حمله کردم و هر دوتاش رو داخل دهنم کردم ناله هاش بلند تر شد.
دیگه طاقت نداشتم شلوارکش رو همراه با شورتش در آوردم و نگاهی به پ*و*سیش انداختم نتونستم تحمل کنم و شلوار و باکسرم باهم در آوردم و شروع به خوردن پو*سیش کردم که خیس خیس بود
ناله کرد: ددیـــــــــ شروع کنـــــــ
وقتی دیدم انقدر مشتاقه بدون معطلی د*ی*کم رو وارد کردم یه جیغ خفه کشید
وقتی عادت کرد شروع کردم ت*ل*م*به زدن کع اول ناله از سر درد میکرد و بعد جاش رو به لذت داد
بعد از 30 مین ازش کشیدم بیرون و روی سینه هاش کامم رو ریختم
از درد شکل جنین خوابیده بود که از پشت بغلش کردم و زیر دلش رو نوازش کردم یکم که آروم شد گفتم
ته: بیا بریم حموم حالت بهتر میشه
ا. ت: دلم درد میکنه نمیتونم تکون بخورم
ته: خودم میبرمت
برایت استایل بغلم کرد و بردتم حموم که بعد از 20 مین اومدیم بیرون لباس پوشیدیم و خوابیدیم.
رفتیم خونه، انقدر خسته بودم که نگو
ولی خب از فکر حرفی که ته بهم زد نمیشد بخوابم.
لباسام رو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم، که یه هو در اتاق باز شد و قامت ته نمایان شد
اومد تو و در پشت سرش قفل کرد که گفتم
ا. ت: چرا در قفل کردی؟
ته: بهت گفتم خودم یه عروسک بهت میدم
ا. ت: منظورت رو نمیفهمم
ته اومد رو تخت و دستش رو به صورتم، دستام، قفسه سینم، شکمم و رون پاهام کشید و گفت: الان متوجه شدی
ترسیده خودم رو عقب کشیدم که اومد جلو و دستام رو گرفت و پیشونیش رو چسبوند به پیشونیم و لبای داغش رو روی لبام گذاشت
از تعجب چشمام زده بود از کاسه، وای چرا دروغ با دست کشیدناش داغ شده بودم دیگه نتونستم مقاومت کنم و همراهیش کردم
عمیق مک میز و کام میگرفت.
ویو ته
دیدم ا. ت همراهی نمیکنه ولی ادامه دادم که همراهم شد، لبهاش رو عمیق میخوردم، که هردومون نفس کم آوردیم و از هم جدا شدیم
بدون صبر رفتم سراغ گردنش هم مک میزدم هم گاز میگرفتم که ناله اش در اومد، جری تر شدم و لباسش رو جــــــــر دادم اونم پیراهنم رو از تنم در اورد به سمت سینه هاش حمله کردم و هر دوتاش رو داخل دهنم کردم ناله هاش بلند تر شد.
دیگه طاقت نداشتم شلوارکش رو همراه با شورتش در آوردم و نگاهی به پ*و*سیش انداختم نتونستم تحمل کنم و شلوار و باکسرم باهم در آوردم و شروع به خوردن پو*سیش کردم که خیس خیس بود
ناله کرد: ددیـــــــــ شروع کنـــــــ
وقتی دیدم انقدر مشتاقه بدون معطلی د*ی*کم رو وارد کردم یه جیغ خفه کشید
وقتی عادت کرد شروع کردم ت*ل*م*به زدن کع اول ناله از سر درد میکرد و بعد جاش رو به لذت داد
بعد از 30 مین ازش کشیدم بیرون و روی سینه هاش کامم رو ریختم
از درد شکل جنین خوابیده بود که از پشت بغلش کردم و زیر دلش رو نوازش کردم یکم که آروم شد گفتم
ته: بیا بریم حموم حالت بهتر میشه
ا. ت: دلم درد میکنه نمیتونم تکون بخورم
ته: خودم میبرمت
برایت استایل بغلم کرد و بردتم حموم که بعد از 20 مین اومدیم بیرون لباس پوشیدیم و خوابیدیم.
۱۲.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.