•تک پارتی • درخواستی
ا.ت ویو :
کوک ۳ماه بود که برای کارش رفته بود خارج از کشور دلم خیلی براش تنگ شده بود ،جلوی تلویزیون داشتم فیلم میدیدم که صدای باز شدن در اومد چون تلویزیون طبقه ی بالا بود زود از پله ها اومدم پایین که دیدم جونگ کوک برگشته
+کوک
دویدم سمتش رو پریدم بغلش پاهامو دورش حلقه کردم
_بیبی چرا داری گریه میکنی هوم (سرشو کرد تو گردن ا.ت )
+دلم برات تنگ شده بود (گریه )
کوک ویو :
رفتم طبقه بالا تلویزیون رو خاموش کردم نشستم رو کاناپه،صورتش رو قاب کردم و لبام رو گذاشتم روی لباش .
_خیلی دلم برات تنگ شده بود بیبی گرلم
+کوکی ،میشه دیگه نری لطفا،دیگه نمیتونم طاقت بیارم پیشم نباشی
_باشه دارلینگم دیگه نمیرم (خنده )
+چرا میخندی بیشعور میدونی من چقدر دلم برات تنگ شده بود
_ هوم ،من که باور نمیکنم ،یجور دلتنگیت رو بهم نشون بده بیبی (پوزخند )
+هوم الان بهت نشون میدم وایسا (آب رو ریخت روش )
_ا.ت ...من بگیرمت که دیگه اینجوری رفتار نمیکنم
داشت میدوید دنبالم یهو انداختم روی کاناپه و روم خیمه زد
_آماده ای ؟
+برس بعد حداقل شروع کن
_هوم ،اما من میخوام الان شروع کنم
کوک ویو :منتظر بود باهاش یکاری کنم اما یهو شروع کردم به قلقلک دادنش
+وایی..نکن (خنده )خیلی بیشعوری
_(خنده) روی من آب میریزی نه ؟
کوکویو :
بغلش کردم همونجور که زیرم بود گفتم
_بخواب پا نشیم خوابم میاد
+هوم شب بخیر خرگوش من
_شب بخیر دارلینگم
حمایت پلیز 🤍
کوک ۳ماه بود که برای کارش رفته بود خارج از کشور دلم خیلی براش تنگ شده بود ،جلوی تلویزیون داشتم فیلم میدیدم که صدای باز شدن در اومد چون تلویزیون طبقه ی بالا بود زود از پله ها اومدم پایین که دیدم جونگ کوک برگشته
+کوک
دویدم سمتش رو پریدم بغلش پاهامو دورش حلقه کردم
_بیبی چرا داری گریه میکنی هوم (سرشو کرد تو گردن ا.ت )
+دلم برات تنگ شده بود (گریه )
کوک ویو :
رفتم طبقه بالا تلویزیون رو خاموش کردم نشستم رو کاناپه،صورتش رو قاب کردم و لبام رو گذاشتم روی لباش .
_خیلی دلم برات تنگ شده بود بیبی گرلم
+کوکی ،میشه دیگه نری لطفا،دیگه نمیتونم طاقت بیارم پیشم نباشی
_باشه دارلینگم دیگه نمیرم (خنده )
+چرا میخندی بیشعور میدونی من چقدر دلم برات تنگ شده بود
_ هوم ،من که باور نمیکنم ،یجور دلتنگیت رو بهم نشون بده بیبی (پوزخند )
+هوم الان بهت نشون میدم وایسا (آب رو ریخت روش )
_ا.ت ...من بگیرمت که دیگه اینجوری رفتار نمیکنم
داشت میدوید دنبالم یهو انداختم روی کاناپه و روم خیمه زد
_آماده ای ؟
+برس بعد حداقل شروع کن
_هوم ،اما من میخوام الان شروع کنم
کوک ویو :منتظر بود باهاش یکاری کنم اما یهو شروع کردم به قلقلک دادنش
+وایی..نکن (خنده )خیلی بیشعوری
_(خنده) روی من آب میریزی نه ؟
کوکویو :
بغلش کردم همونجور که زیرم بود گفتم
_بخواب پا نشیم خوابم میاد
+هوم شب بخیر خرگوش من
_شب بخیر دارلینگم
حمایت پلیز 🤍
۸.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.