پارت 12
ویو مننننن دوبارههههه
صبح روز بعد ات با صدای زنگ گوشیش از خواب بیدار شد به ساعت نگاه کرد 6:30 بود هنوز نیم ساعت وقت داشت ولی بلند شد و از گوشیش تشکر کرد که زنگ زده چون اگه این امتحانو نمیرسید بدبخت شده بود.....
لباساشو سریع عوض کرد و تند تند پله هارو رد کرد رسید پایین و به همه سلام کردغیر از سوهو(جر:/)
تند تند و با عجله صبحونشو خورد دوباره تند تند پله هارو رد کردو رفت بالا کیفشو اورد و کتاباشو جیزاشو گذاشت توش یه بندشو انداخت رو شونش و دوباره تند تند از پله ها رفت پایین و دوید تو حیاط که صدای داد سوهو متوقفش کرد
* اهاااییییی کجااااا
+ کوری؟؟.نفهمی؟؟ دارم میرم مدرسه
* منظورم اینه تنهایی کجا؟
+ ببین من با تو بهشتم نیام اوکی؟
*نشد دیگه باید بیای
+فقط بخاطر اینکه داره دیرم میشه و مدرسه دوره میاممم
*سوار شو بیبی
+ به من نگو بیبی
*عاااا چرا بیبی
+ خفهههه شوووووو( داد)
که مامان ات و بابای سوهو اومدن بیرون از خونه
م.ت:چه خبرتونهههه
پ.س:چیشدهههههه
+ مامان من نمخام با سوهو برم هی گیر داده بیا بیا
* خب میخام برسونمش
+ من نمخاامممممم بفهممممم
پ.س:.سوهو ولش کن بیا کارت دارم
+یسسس
ات هنذفریش رو دراورد و گذاشت توی گوشش و راه افتاد تا اینکه به مدرسه رسید تند تند دوید وارد راهرو مدرسه شد که دوباره خورد به جین به خاطر درد بدنش اخخی گفت
-یعنی انقد ضعیفی که با اینا دردت میگیره
+ لطفا خواهش میکنم اذیتم نکنننن
و از کنارش رد شد و وارد کلاس شد و جین هم اومد و نشیت رو صندلیش که چشمش خورد به ساق پای ات که کبود شده بود (چون ات دامن پوشیده پاش معلوم شد)
جین فقط یه گزینه داشت سوهو حتما به خاطر اینکه غیرتی شده کتکش زده هم خوشجال بود هم ناراحت ولی تصمیم گرفت دوباره اذیتش کنه که دوباره ات کتک بخوره(پسرم؟؟؟)
صبح روز بعد ات با صدای زنگ گوشیش از خواب بیدار شد به ساعت نگاه کرد 6:30 بود هنوز نیم ساعت وقت داشت ولی بلند شد و از گوشیش تشکر کرد که زنگ زده چون اگه این امتحانو نمیرسید بدبخت شده بود.....
لباساشو سریع عوض کرد و تند تند پله هارو رد کرد رسید پایین و به همه سلام کردغیر از سوهو(جر:/)
تند تند و با عجله صبحونشو خورد دوباره تند تند پله هارو رد کردو رفت بالا کیفشو اورد و کتاباشو جیزاشو گذاشت توش یه بندشو انداخت رو شونش و دوباره تند تند از پله ها رفت پایین و دوید تو حیاط که صدای داد سوهو متوقفش کرد
* اهاااییییی کجااااا
+ کوری؟؟.نفهمی؟؟ دارم میرم مدرسه
* منظورم اینه تنهایی کجا؟
+ ببین من با تو بهشتم نیام اوکی؟
*نشد دیگه باید بیای
+فقط بخاطر اینکه داره دیرم میشه و مدرسه دوره میاممم
*سوار شو بیبی
+ به من نگو بیبی
*عاااا چرا بیبی
+ خفهههه شوووووو( داد)
که مامان ات و بابای سوهو اومدن بیرون از خونه
م.ت:چه خبرتونهههه
پ.س:چیشدهههههه
+ مامان من نمخام با سوهو برم هی گیر داده بیا بیا
* خب میخام برسونمش
+ من نمخاامممممم بفهممممم
پ.س:.سوهو ولش کن بیا کارت دارم
+یسسس
ات هنذفریش رو دراورد و گذاشت توی گوشش و راه افتاد تا اینکه به مدرسه رسید تند تند دوید وارد راهرو مدرسه شد که دوباره خورد به جین به خاطر درد بدنش اخخی گفت
-یعنی انقد ضعیفی که با اینا دردت میگیره
+ لطفا خواهش میکنم اذیتم نکنننن
و از کنارش رد شد و وارد کلاس شد و جین هم اومد و نشیت رو صندلیش که چشمش خورد به ساق پای ات که کبود شده بود (چون ات دامن پوشیده پاش معلوم شد)
جین فقط یه گزینه داشت سوهو حتما به خاطر اینکه غیرتی شده کتکش زده هم خوشجال بود هم ناراحت ولی تصمیم گرفت دوباره اذیتش کنه که دوباره ات کتک بخوره(پسرم؟؟؟)
۶.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.