پارت 13
پارت 13
یه دوهفته میشه که خونه رایانم بیرون نرفتم یا خوابیدم یا سریال دیدم رایان گفت همه به اون بسپارم خودم دخالت نکنم اما مگه میشه من فضولم
دایی بهم زنگ زد
من: جانم دایی
دایی:خوبی عشقم چیکار می کنی
من: خوبم هیچی
دایی: هنوز داری ازشون انتقام می گیری
من: خب نه بخشیدمشون
دایی: یعنی چی هشت سال بابت شون تو زندان بودی همین جوری بخشیدی
من: خودت گفتی ببخشم
دایی :اره عزیزم حواسم نبود کار نداری جلسه دارم
من: نه بای
دایی چرا یهو عصبی شدش خودش گفت ول کنم بس چرا ولش حتما بد متوجه شدم
پاشدم یه مانتو قرمز با شروار مشکی گشاد یا روسری مشکی یا تیشرت مشکی پوشیدم کفش و کیف مشکی که با قرمز طرح خوده بودن پوشیدم دلم گردش می خواست کجا نمی دونم یه خط چشم کشیدم راه افتادم
به رویا زنگ زدم
رویا: چیه
من: بریم گردش
رویا: بیا دنبالم
قطع کرد
سوار ماشین شدم رفتم خونه رامتین رویا سوار شد
من: چته تو
رویا: بعد چند وقت یاد دوست افتادی چه عجب
من: نه که تو خبر گرفتی
رویا: شاشیدم به این رفاقت
من: چته تو
رویا: چمه اها تو بگو من زشتم دماغم کج لبم لوچ چاقم اندام بد ها
من: خب
رویا: هیچی داداشت گفته من ازت خوشم نمیاد یعنی چی ها مگه چمه من
من: رامتین شوخی
رویا: اره خب
من: فکر نمی کنی زود دست به کار شدی
رویا: بریم خونتون یه چیزی می خواهم
من: اوکی
رفتم خونه دایی رفتیم تو خونه همه جا بهم ریخته بود
من: اینجا چه خبر بود
رویا: چه می دونم
رفتم تو اتاقم بدتر تمام لباسام ریخته بود بیرون
رویا: طلا داشتی
من: طلام کجا بود اخه
رویا: پول
من: پولم کجا بود
رویا: دزد اومده
من: کی می تونه از اون حسار دایی رد بشه که برق داره تازه سگ شکاری دایی هم بیرون بسته بود
رویا: سگ کدوم سگ
رفتم بیرون سگ نبود
رفتم تو سالن
من: نمی دونم
رویا: بریم من می ترسم
واقعا خونه ترسناک شده بود
من: نه
که از بالا صدا اومد جیغ کشیدیم دویدیم از خونه بیرون تو ماشین به پلیس زنگ زدم اومد
من: سلام من با هاتون تماس گرفتم
پلیس:گفتین دزدی شده چه وقتی
من: من دوهفته پیش میرم خونه رفیقم می مونم امروز اومدم که دیدم سگم تو حیاط بود نیست بعد کل خونه هم بهم ریختس
رویا: از طبقه دوم صدا میاد انگار کسی اونجاس
پلیس: تو خونه پول و طلا داشتین
من: نه
پلیس: خونه به اسم کیه
من: نصف به نام من رویا صیاد
پلیس: بریم داخل
چند تا پلیس بودن من و رویا رفتیم تو خونه
چند تا پلیس رفتن بالا چند دقیقه بعد صدای زد و خورد می اومد بعد یه نفر یه لباس کلا سیاه از پله ها دوید اینقدر سریع بود که متوجه نشدم از کنارم رد شد اما رویا اسپره فلفلی شو زد تو چشامای زده
رویا: بمیررررررر عوضییییی
زده:اخ چشام کور شدم کورررر
پلیسا گرفتن رفتیم پاسگاه
سرهنگ:خانم رویا صیاد چیزی دزدی شده
من: بله چند تا مدارک و همین جور لب تاپم و سگم
یه دوهفته میشه که خونه رایانم بیرون نرفتم یا خوابیدم یا سریال دیدم رایان گفت همه به اون بسپارم خودم دخالت نکنم اما مگه میشه من فضولم
دایی بهم زنگ زد
من: جانم دایی
دایی:خوبی عشقم چیکار می کنی
من: خوبم هیچی
دایی: هنوز داری ازشون انتقام می گیری
من: خب نه بخشیدمشون
دایی: یعنی چی هشت سال بابت شون تو زندان بودی همین جوری بخشیدی
من: خودت گفتی ببخشم
دایی :اره عزیزم حواسم نبود کار نداری جلسه دارم
من: نه بای
دایی چرا یهو عصبی شدش خودش گفت ول کنم بس چرا ولش حتما بد متوجه شدم
پاشدم یه مانتو قرمز با شروار مشکی گشاد یا روسری مشکی یا تیشرت مشکی پوشیدم کفش و کیف مشکی که با قرمز طرح خوده بودن پوشیدم دلم گردش می خواست کجا نمی دونم یه خط چشم کشیدم راه افتادم
به رویا زنگ زدم
رویا: چیه
من: بریم گردش
رویا: بیا دنبالم
قطع کرد
سوار ماشین شدم رفتم خونه رامتین رویا سوار شد
من: چته تو
رویا: بعد چند وقت یاد دوست افتادی چه عجب
من: نه که تو خبر گرفتی
رویا: شاشیدم به این رفاقت
من: چته تو
رویا: چمه اها تو بگو من زشتم دماغم کج لبم لوچ چاقم اندام بد ها
من: خب
رویا: هیچی داداشت گفته من ازت خوشم نمیاد یعنی چی ها مگه چمه من
من: رامتین شوخی
رویا: اره خب
من: فکر نمی کنی زود دست به کار شدی
رویا: بریم خونتون یه چیزی می خواهم
من: اوکی
رفتم خونه دایی رفتیم تو خونه همه جا بهم ریخته بود
من: اینجا چه خبر بود
رویا: چه می دونم
رفتم تو اتاقم بدتر تمام لباسام ریخته بود بیرون
رویا: طلا داشتی
من: طلام کجا بود اخه
رویا: پول
من: پولم کجا بود
رویا: دزد اومده
من: کی می تونه از اون حسار دایی رد بشه که برق داره تازه سگ شکاری دایی هم بیرون بسته بود
رویا: سگ کدوم سگ
رفتم بیرون سگ نبود
رفتم تو سالن
من: نمی دونم
رویا: بریم من می ترسم
واقعا خونه ترسناک شده بود
من: نه
که از بالا صدا اومد جیغ کشیدیم دویدیم از خونه بیرون تو ماشین به پلیس زنگ زدم اومد
من: سلام من با هاتون تماس گرفتم
پلیس:گفتین دزدی شده چه وقتی
من: من دوهفته پیش میرم خونه رفیقم می مونم امروز اومدم که دیدم سگم تو حیاط بود نیست بعد کل خونه هم بهم ریختس
رویا: از طبقه دوم صدا میاد انگار کسی اونجاس
پلیس: تو خونه پول و طلا داشتین
من: نه
پلیس: خونه به اسم کیه
من: نصف به نام من رویا صیاد
پلیس: بریم داخل
چند تا پلیس بودن من و رویا رفتیم تو خونه
چند تا پلیس رفتن بالا چند دقیقه بعد صدای زد و خورد می اومد بعد یه نفر یه لباس کلا سیاه از پله ها دوید اینقدر سریع بود که متوجه نشدم از کنارم رد شد اما رویا اسپره فلفلی شو زد تو چشامای زده
رویا: بمیررررررر عوضییییی
زده:اخ چشام کور شدم کورررر
پلیسا گرفتن رفتیم پاسگاه
سرهنگ:خانم رویا صیاد چیزی دزدی شده
من: بله چند تا مدارک و همین جور لب تاپم و سگم
۲.۱k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.