امروز خیلی خسته بودم ، مسئله اینجاست که من امروز کار زیاد
امروز خیلی خسته بودم ، مسئله اینجاست که من امروز کار زیادی هم نداشتم و انجام ندادم. حتی درس مهمیم نداشتم اما خسته بودم نمیدونم از چی، اما میخواستم از خستگی گریه کنم ، میخواستم بعدِ گریه ساعت ها بخوابم با وجودِ اینکه میدونستم از زندگی عقب میفتم.
من فکر میکنم خستگی همیشه از انجام کارِ زیاد بوجود نمیاد فکر میکنم گاهی زادگاه این خستگیا ذهنمونه. اینکه من الان بشینم و به این فکر کنم که قراره فردا چی بشه، یا دیروز چی شده یا بشینم و فکر کنم که چرا دوستم نداشت یا چرا فلان اتفاق افتاد... اینا به چشم نمیاد اما موجب فرسایش ذهن و روح ما میشه.
میخواستم بگم الکی خودتو خسته نکن، فکر و خیال بسه فکر کنم دیگه باید بخوابی
من فکر میکنم خستگی همیشه از انجام کارِ زیاد بوجود نمیاد فکر میکنم گاهی زادگاه این خستگیا ذهنمونه. اینکه من الان بشینم و به این فکر کنم که قراره فردا چی بشه، یا دیروز چی شده یا بشینم و فکر کنم که چرا دوستم نداشت یا چرا فلان اتفاق افتاد... اینا به چشم نمیاد اما موجب فرسایش ذهن و روح ما میشه.
میخواستم بگم الکی خودتو خسته نکن، فکر و خیال بسه فکر کنم دیگه باید بخوابی
۵۳۷
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.