دو پارتی جی هوپ ½
accident=تصادف
چند وقتی میشد که تو کمپانی شروع به کار کرده بودی و بادیگارد جی هوپ بودی دلت نمی خواست به خودت دروغ بگی پس حقیقتو باور کرده بودی که ی حسایی بهش داری
اما چه فایده وقتی اون دوست دختر داشت و دو ماهی میشه که با هم بودن
میخواستی بهش اعتراف کنی با اینکه میدونستی جوابش چیه «ات من دوست دختر دارم ...اصلا چرا این حرفو میزنی تو دوست و بادیگارد منی »
دلت نمی خواست باور کنی تو واقعا دوستش داشتی همش به خودت میگفتی نه اونی که باهاشه یه ه.ر.ز.س من لیاقتش رو دارم نه اون
دیگه میخواستی امروز بهش بگی و از شانس خوبت امروز قرار بود برسونیش کمپانی ... اما با دوست دخترش
----------------
(ات)
سریع تر از قبل میروندم قلبم تند میزد قرار بود دوباره ببینمش و این باعث می شد خوشحال باشم اما با دوست دخترش میومد و این بد بود
جلوی آپارتمان ترمز کردم و منتظر موندم که بیاد ....
سرم رو روی فرمان گذاشتم ......
بعد چند دقیقه صدای در ماشین اومد و اون در حالی که داشت میخندید همراه اون دختره وارد ماشین شد
حرکت کردم
جوری باهم حرف میزدن انگار زنش بود نه دوست دخترش هرچی سعی میکردم به حرفاشون توجه نکنم نمیشد گه گاهی از آینه ماشین به اون دوتا نگاه میکردم
دخترم پریود بود و هی بهونه میگرفت
مونده بودم چجوری جی هوپ اینو تحمل میکنه
ساشا : آن جونم میشه جای یه سوپر مارکت ترمز کنی تا من برم و خرید کنم شما فندقمو برسون کمپانیش
خوشحال شدم بلاخره میتونستم باهاش تنها باشم
ات:چشم حتما
جی هوپ: چی میخوای بخری
ساشا : اوم...زنونس خب نمیتونم بگم
جی هوپ: تاریخ پریودیته نه
ساشا: اهم...آره
کنار اولین سوپری که دیدم ترمز کردم و.....
ادامه دارد...
چند وقتی میشد که تو کمپانی شروع به کار کرده بودی و بادیگارد جی هوپ بودی دلت نمی خواست به خودت دروغ بگی پس حقیقتو باور کرده بودی که ی حسایی بهش داری
اما چه فایده وقتی اون دوست دختر داشت و دو ماهی میشه که با هم بودن
میخواستی بهش اعتراف کنی با اینکه میدونستی جوابش چیه «ات من دوست دختر دارم ...اصلا چرا این حرفو میزنی تو دوست و بادیگارد منی »
دلت نمی خواست باور کنی تو واقعا دوستش داشتی همش به خودت میگفتی نه اونی که باهاشه یه ه.ر.ز.س من لیاقتش رو دارم نه اون
دیگه میخواستی امروز بهش بگی و از شانس خوبت امروز قرار بود برسونیش کمپانی ... اما با دوست دخترش
----------------
(ات)
سریع تر از قبل میروندم قلبم تند میزد قرار بود دوباره ببینمش و این باعث می شد خوشحال باشم اما با دوست دخترش میومد و این بد بود
جلوی آپارتمان ترمز کردم و منتظر موندم که بیاد ....
سرم رو روی فرمان گذاشتم ......
بعد چند دقیقه صدای در ماشین اومد و اون در حالی که داشت میخندید همراه اون دختره وارد ماشین شد
حرکت کردم
جوری باهم حرف میزدن انگار زنش بود نه دوست دخترش هرچی سعی میکردم به حرفاشون توجه نکنم نمیشد گه گاهی از آینه ماشین به اون دوتا نگاه میکردم
دخترم پریود بود و هی بهونه میگرفت
مونده بودم چجوری جی هوپ اینو تحمل میکنه
ساشا : آن جونم میشه جای یه سوپر مارکت ترمز کنی تا من برم و خرید کنم شما فندقمو برسون کمپانیش
خوشحال شدم بلاخره میتونستم باهاش تنها باشم
ات:چشم حتما
جی هوپ: چی میخوای بخری
ساشا : اوم...زنونس خب نمیتونم بگم
جی هوپ: تاریخ پریودیته نه
ساشا: اهم...آره
کنار اولین سوپری که دیدم ترمز کردم و.....
ادامه دارد...
۵.۲k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.