وقتی ازش ضربه خوردی ادامه پارت ❦پارت𝟏𝟕❦
ا.ت=نه میخوام بجاش با تو برم بیرون
کوک=اینم فکر خوبیه
کوک خم شد به جلو و کمربندم رو بست و یه بوسه رو پیشونیم زد و گفت
کوک=بریم خونه ؟ یا بریم سرقرار ؟
ا.ت=من سرو وضعم واسه قرار خوب نیست بیا بریم خونه فیلم ببینیم
کوک=تو که سریع آماده میشی فعلا هم که تازه شب شده ،بیا بریم خونه لباساتو عوض کن بریم سینما
ا.ت=هوراااا ،باشه
بعد جفتمون شروع کردیم به خندیدن
با کوک رفتیم خونه و بدو بدو دست و صورتم رو شستم و یه لباس خوشگل پوشیدم و یکم آرایش کردم .
یه بیست دقیقه ای توی اتاق بودم که کوک گفت
کوک=بیا دیگه ،بدو
ا.ت=اومدم
کوک=بلیط رو آنلاین خریدم باید تا بیست دقیقه دیگه برسیم بدو بریم .
بدو بدو رفتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت سینما .
***
کوک پاپ کورن و نوشابه گرفت ،میخواستیم از در بریم داخل که دیدیم یونگی و لورا هم اونجان
لورا=سلامممم ،چه خوبه که شماهم اینجایین
ا.ت=سلام ،از ظهر تا حالا با یونگی هستی ؟
لورا=آره ،ناهار خوردیم و رفتیم تا برای یونگی یه کتاب بخریم که کلی گشتیم تا پیدا کنیم بعد هم اومدیم اینجا .
دستم رو دور دست لورا حلقه کردم
ا.ت=بیا بریم فیلمو ببینیم شنیدم عاشقانس .
لورا=من عاشق فیلم های رمانتیکم
ا.ت=منم همینطور
رفتیم صندلیمون رو پیدا کردیم و نشستیم ،کوک کنار من و یونگی کنار لورا نشست و فیلم شروع شد ..........
[بچه ها واقعا خوابم میاد فقط بخاطر شما نوشتم 🥲من دیگه برم بخوابم بقیش بمونه برا فردا 👋شب خوش]
کوک=اینم فکر خوبیه
کوک خم شد به جلو و کمربندم رو بست و یه بوسه رو پیشونیم زد و گفت
کوک=بریم خونه ؟ یا بریم سرقرار ؟
ا.ت=من سرو وضعم واسه قرار خوب نیست بیا بریم خونه فیلم ببینیم
کوک=تو که سریع آماده میشی فعلا هم که تازه شب شده ،بیا بریم خونه لباساتو عوض کن بریم سینما
ا.ت=هوراااا ،باشه
بعد جفتمون شروع کردیم به خندیدن
با کوک رفتیم خونه و بدو بدو دست و صورتم رو شستم و یه لباس خوشگل پوشیدم و یکم آرایش کردم .
یه بیست دقیقه ای توی اتاق بودم که کوک گفت
کوک=بیا دیگه ،بدو
ا.ت=اومدم
کوک=بلیط رو آنلاین خریدم باید تا بیست دقیقه دیگه برسیم بدو بریم .
بدو بدو رفتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت سینما .
***
کوک پاپ کورن و نوشابه گرفت ،میخواستیم از در بریم داخل که دیدیم یونگی و لورا هم اونجان
لورا=سلامممم ،چه خوبه که شماهم اینجایین
ا.ت=سلام ،از ظهر تا حالا با یونگی هستی ؟
لورا=آره ،ناهار خوردیم و رفتیم تا برای یونگی یه کتاب بخریم که کلی گشتیم تا پیدا کنیم بعد هم اومدیم اینجا .
دستم رو دور دست لورا حلقه کردم
ا.ت=بیا بریم فیلمو ببینیم شنیدم عاشقانس .
لورا=من عاشق فیلم های رمانتیکم
ا.ت=منم همینطور
رفتیم صندلیمون رو پیدا کردیم و نشستیم ،کوک کنار من و یونگی کنار لورا نشست و فیلم شروع شد ..........
[بچه ها واقعا خوابم میاد فقط بخاطر شما نوشتم 🥲من دیگه برم بخوابم بقیش بمونه برا فردا 👋شب خوش]
۵۶.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.