نیم پارت ¹
(ویو آماندا)
آمی:هوووی،آماندا نمیخوای پاشی بری مدرسه؟
آماندا:تروخدا،بزار یه ربع دیگه راه میوفتم...
آمی:عزیزم(گرفتندمپاییدردست)میدونستی همین الانم راه بیوفتی دیر میرسی؟روز اولی زود برووو
بلییییی،امروز روز اول مدرسه جدیدم و صدالبته سلطنتی و عجیبم هست.
آماندا:پاشدم بابا،اییییش(۱۰مینبعد)کراوات لباس فرممو سفت کردم و لقمه ای که آمی درست کرده بود رو گرفتم و به سمت ماشین رفتم؛فقط امیدوارم مثل مدرسه قبلیم موهام و رنگ چشام رو مسخره نکنن....
نویسنده:توما ناکاهارا_moonchila
آمی:هوووی،آماندا نمیخوای پاشی بری مدرسه؟
آماندا:تروخدا،بزار یه ربع دیگه راه میوفتم...
آمی:عزیزم(گرفتندمپاییدردست)میدونستی همین الانم راه بیوفتی دیر میرسی؟روز اولی زود برووو
بلییییی،امروز روز اول مدرسه جدیدم و صدالبته سلطنتی و عجیبم هست.
آماندا:پاشدم بابا،اییییش(۱۰مینبعد)کراوات لباس فرممو سفت کردم و لقمه ای که آمی درست کرده بود رو گرفتم و به سمت ماشین رفتم؛فقط امیدوارم مثل مدرسه قبلیم موهام و رنگ چشام رو مسخره نکنن....
نویسنده:توما ناکاهارا_moonchila
۱.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.