آخرین بوسه ۷۴
جونگ کوک طرف گوش ات
خم شد و گفت:
پس بیبی من، به جین میگه اوپا
ات با دهن پر گفت:
خب مگه چه اشکالی داره؟
جونگ کوک شروع کرد
پایین گوش ات رو مک زدن
و گفت:
هیچ اشکالی، همین طوری گفتم
(دوستان خودم از این که این جای داستان رو اینطوری نوشتم موندم، لازم نیست به روم بیارین...😂 )
جین که اون صحنه رو دیده بود گفت:
ایی جونگ کوک آخه آدم وقتی داره با یکی حرف میزنه
تو تماس تصویری این کارو میکنه؟
پنجشنبه میبینمتون، خدافظ ات
و بعد تماس رو قطع کرد
ات از حرف جین زد زیر خنده
و بعد دید که جونگ کوک
داره
دستش رو آروم میکشه رو شیکمش
(شیکم ات یکم بزرگ شده و معلومه که حامله اس)
و بعد جونگ کوک سرش رو گذاشت رو پای
ات و گفت:
ولی ات، من نمیذارم این فسقلی تو رو صاحب بشه ها
تو فقط مال منی
ات خندید و گفت:
آره من فقط مال توام،
جونگ کوک، من خیلی خوابم میاد میای بریم بخوابیم؟
جونگ کوک لبخندی زد و از رو پای ات بلند شد و گفت:
آره بیبی من،الان وقت خوابه و زنگه بغل کردن تو توسط کوکیه
این داستان ادامه دارد...💜
فقط امیدوارم که آخر فیک رو خوندید منو جر ندید، البته هنوز تا اخر فیک مونده😂🫣
#جونگ_کوک
#فیک
خم شد و گفت:
پس بیبی من، به جین میگه اوپا
ات با دهن پر گفت:
خب مگه چه اشکالی داره؟
جونگ کوک شروع کرد
پایین گوش ات رو مک زدن
و گفت:
هیچ اشکالی، همین طوری گفتم
(دوستان خودم از این که این جای داستان رو اینطوری نوشتم موندم، لازم نیست به روم بیارین...😂 )
جین که اون صحنه رو دیده بود گفت:
ایی جونگ کوک آخه آدم وقتی داره با یکی حرف میزنه
تو تماس تصویری این کارو میکنه؟
پنجشنبه میبینمتون، خدافظ ات
و بعد تماس رو قطع کرد
ات از حرف جین زد زیر خنده
و بعد دید که جونگ کوک
داره
دستش رو آروم میکشه رو شیکمش
(شیکم ات یکم بزرگ شده و معلومه که حامله اس)
و بعد جونگ کوک سرش رو گذاشت رو پای
ات و گفت:
ولی ات، من نمیذارم این فسقلی تو رو صاحب بشه ها
تو فقط مال منی
ات خندید و گفت:
آره من فقط مال توام،
جونگ کوک، من خیلی خوابم میاد میای بریم بخوابیم؟
جونگ کوک لبخندی زد و از رو پای ات بلند شد و گفت:
آره بیبی من،الان وقت خوابه و زنگه بغل کردن تو توسط کوکیه
این داستان ادامه دارد...💜
فقط امیدوارم که آخر فیک رو خوندید منو جر ندید، البته هنوز تا اخر فیک مونده😂🫣
#جونگ_کوک
#فیک
۷.۷k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.