ژولیت من ! روز اولی که تورا دیدم آنقدر شیفته و محو تماشای
ژولیت من ! روز اولی که تورا دیدم آنقدر شیفته و محو تماشایت شدم که به کل فراموش کردم قصد من از آمدن به آن مکان مطهر یه چیز دیگر بود ، بعد از آن روز آنقدر به آن مکان آمدم که بالاخره راضی به آزاد کردن حرف های مانده در قفس سینه ام شدم ، آشفته و پریشان نامهای نوشتم که داخلش پرشده بود از احساسات قلبی من اما هرگز آن نامه برایت نفرستادم و خودم شخصا مقابل تو به عشقی که داشتهام اعتراف کردم . اما اکنون میخواهم این نامهی احساساتم را به تو دهم تا شاهد باشی که از آن موقع تا کنون حتی ذرهای از عشق من به تو کم نشده .
۲.۸k
۰۴ آبان ۱۴۰۳