عشق یا ثروت ( پارته پنج )

اگه برم مسخرم میکنه حتما ولی فقط به اون اعتماد دارم.
بلخره دلو زدم به دریا و رفتم پیشه شینچیرو

اینوپی: شینچیرو مهمون نمیخوای؟

شینچیرو: اینوپییی خیلی وقته بهم سر نزدی کجا بودی پس؟ چیکارا میجردی؟

اینوپی: لوس نشو حالا امدم یه سوال منم برم

نگاهم تو اینه خورد و دیدم قشنگ گونه هام گل انداخته

شینچیرو: سرخ شدی
بگو ببینم دردت چیه

رو زمین کنار شینچیرو نشستم و سرمو انداختم پایین تا سرخیم دیده نشه اون کاملا شبیه برادره بزرگم برخورد میکرد باهام

اینوپی: م.. میگم عشق چ.. چیه

عرقه سردی رو پیشونیم نشست و سرخ تر شدم

شینچیرو: عجیب شدی ببینم دختره کیه میشناسمش؟ خوشگله؟

اینوپی: بس کن شینچیرو این فقط یه سواله تازشم طرف د.. د.. دختر نیستتتت

شینچیرو: ای جانم پس طرف پسره چه شود
ولی تا نگی کیه بهت کمک نمیکنم

اینوپی: شینچیرو خدا لعنتت کنه با این فضولیات
من ک... ک.. کوکو.. رو.. م.. میگم

شینچیرو: تچ تچ تچ اخه ادم رو رفیقش کراش میزنه احمق

اینوپی: عمه من با واکاسا نامزد کردههههههه واکاسام دوستته دیگه تازه از گردنتم معلومه دیشب حسابی بهت خوش گذشته

سیگارش افتاد زمین و چندتا سرفه زد به جرعت میگم لبو رو رد کرده بود

شینچیرو: باشه حالا اروم اون پشت خوابه بهت میگم بعدش فقط گثرتو گم میکنی فهمیدی

اینوپی: اره حالا بگو

شینچیرو: عشق یعنی حتی اگه چیزی نفهمی بهش گوش بدی بهش فکر کنی وقتیم خبری ازش نیست نگرانش شی تا چیزی میشنوی ازش ناراحت میشی و میخوای گریه کنی دوس نداری از فاصله بگیریو میخوای تمام مدت حرف بزنین