فیک : یتیم
part : 9
ات نشست و...
کوک گفت
_ : اونجا نه اینجا ( به بغلش اشاره میکنه )
ات میره میشینه بغل کوک( بغل دستش 🩴)
کوک ات رو میکشه بغل خودش بغلش میکنه و سرش رو میبره نزدیک گوش ات میگه دفعه ی بعدی به حرفم گوش ندی تنبیه میشی
ات ویو
رفتم نشستم بابا کشیدم بغل خودش بغلم کرد سرش رو یهو اورد نزدیکم نفسای گرمش میخورد به لپم بهم گفت دفعه ی بعدی به حرفم گوش ندی تنبیه میشی بعد منو چسبوند به خودش یه جور منو گرفته بود نمیتونستم تکون بخورم کنترل رو برداشت و تلوزیون رو روشن کرد یه فیلم ترسناک گذاشت بعد دوباره اومد منو چسبوند...
ویو 30 دقیقه بعد
ات ویو
وسطای فیلم بود خیلی داشت ترسناک میشد که یهو بابا منو بلند کرد و گذاشت رو پاش صفت گرفته بود منو که گفتم
+ : اخ بابا اروم تر
_ : هیشششش فیلمو ببین
+ : ب باشه
کوک ویو
ات خیلی کیوت بود دووم نیاوردم و بلندش کردم گذاشتمش رو پام صفت بغلش کردم
ویو 20 دقیقه بعد
کوک ویو
دیدم ات تکون نمیخوره صداش کردم جواب نداد ترسیدم فیلمو قطع کردم و گذاشتمش رو مبل به صورتش نگاه کردم دیدم خوابه هوفی گفتم و براید استایل بغلش کردم بردمش طبقه ی بالا گذاشتمش رو تخت خودمم لباس عوض کردم گوشیمو کوک کردم و بغلش کردم خوابیدم
فردا صبح
کوک ویو
با صدای الارم گوشیم بیدار شدم ات هنوز خواب بود امروز مدرسه داشت الان ساعت شیشه ات هشت کلاس داره رفتم پایین صبحونه حاضر کردم ساعت شیش و نیم بود رفتم اتاق ات رو بیدار کنم که دیدم...
شرت پارت بعد : فالووراش ۳۱۰ تا شه
@jjjjjk
ات نشست و...
کوک گفت
_ : اونجا نه اینجا ( به بغلش اشاره میکنه )
ات میره میشینه بغل کوک( بغل دستش 🩴)
کوک ات رو میکشه بغل خودش بغلش میکنه و سرش رو میبره نزدیک گوش ات میگه دفعه ی بعدی به حرفم گوش ندی تنبیه میشی
ات ویو
رفتم نشستم بابا کشیدم بغل خودش بغلم کرد سرش رو یهو اورد نزدیکم نفسای گرمش میخورد به لپم بهم گفت دفعه ی بعدی به حرفم گوش ندی تنبیه میشی بعد منو چسبوند به خودش یه جور منو گرفته بود نمیتونستم تکون بخورم کنترل رو برداشت و تلوزیون رو روشن کرد یه فیلم ترسناک گذاشت بعد دوباره اومد منو چسبوند...
ویو 30 دقیقه بعد
ات ویو
وسطای فیلم بود خیلی داشت ترسناک میشد که یهو بابا منو بلند کرد و گذاشت رو پاش صفت گرفته بود منو که گفتم
+ : اخ بابا اروم تر
_ : هیشششش فیلمو ببین
+ : ب باشه
کوک ویو
ات خیلی کیوت بود دووم نیاوردم و بلندش کردم گذاشتمش رو پام صفت بغلش کردم
ویو 20 دقیقه بعد
کوک ویو
دیدم ات تکون نمیخوره صداش کردم جواب نداد ترسیدم فیلمو قطع کردم و گذاشتمش رو مبل به صورتش نگاه کردم دیدم خوابه هوفی گفتم و براید استایل بغلش کردم بردمش طبقه ی بالا گذاشتمش رو تخت خودمم لباس عوض کردم گوشیمو کوک کردم و بغلش کردم خوابیدم
فردا صبح
کوک ویو
با صدای الارم گوشیم بیدار شدم ات هنوز خواب بود امروز مدرسه داشت الان ساعت شیشه ات هشت کلاس داره رفتم پایین صبحونه حاضر کردم ساعت شیش و نیم بود رفتم اتاق ات رو بیدار کنم که دیدم...
شرت پارت بعد : فالووراش ۳۱۰ تا شه
@jjjjjk
۳۲.۱k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.