فیک {عشق نجات بخش}
فیک {عشق نجات بخش}
پارت•۱۶•
....^: معذرت میخوام
جونگ کوک : افرین عشق داییش کسی با نظر این بشر مخالف نبود
لینو : جز جیهونگ و انیا همه موافق بودن
جونگ کوک : خیلی خوب ببینید بچه ها شما از مدرسه که میرید با باباهاتون بازی میکنید با مادر هاتون در مورد اتفاقات مدرسه حرف میزنید این یه جور محبت رفاقت هاتون تو کلاس یه محبت خوب لینو محبت تو خونه رو نمیبینه اگه دوست نداشته باشع که تو مدرسه هم محبت نمیبینه بنظرتون کار درستیه این حرفا
کل کلاس : لینو معذرت میخوام توروخدا ما رو ببخش
جونگ کوک : لینو میبخشی
لینو : همون طور که من بچه ام نیاز به محبت دارم شما وقتی متوجه کارتون شدید عذر خواهید شما هم بچه اید تا اخر عمرتون جایز الخطا هستید بخشیدمتون
جونگ کوک : افرین بهت پسر عاقلم چقدر تو مهربونی بهت افتخار میکنم ، استاد زنگ اخره
معلم : بله اقا جئون
جونگ کوک : خوب دایی جون بریم خونه
لینو : لست گو : les't goo
________________________________________
لینا: ا.ت الو بوق بوق جلوتونگاه کن مرتکیه
ا.ت : الو الو لینا
لینا : بوق بوق (مثلا داره بوق ماشین میزنه)
ا.ت : الو کجایی
لینا : الو ا.ت صدامو داری
ا.ت : اره بگو کجایی
لینا : ا.ت من باید برم شرکت.... کار دارم جلسه ام طول میکشه میتونی بری دنبال بچه ها
ا.ت : ارع امروز نه عمل دارم نه ویزیت فقط باید باشم چون از وزارت بهداشت میان بچه ها رو میارم پیش خودم
لینا : ا.ت من پشت فرمونم هرکار دوست داری بکن بچه های خودتاً
ا.ت : بای
لینا : بای
پارت•۱۶•
....^: معذرت میخوام
جونگ کوک : افرین عشق داییش کسی با نظر این بشر مخالف نبود
لینو : جز جیهونگ و انیا همه موافق بودن
جونگ کوک : خیلی خوب ببینید بچه ها شما از مدرسه که میرید با باباهاتون بازی میکنید با مادر هاتون در مورد اتفاقات مدرسه حرف میزنید این یه جور محبت رفاقت هاتون تو کلاس یه محبت خوب لینو محبت تو خونه رو نمیبینه اگه دوست نداشته باشع که تو مدرسه هم محبت نمیبینه بنظرتون کار درستیه این حرفا
کل کلاس : لینو معذرت میخوام توروخدا ما رو ببخش
جونگ کوک : لینو میبخشی
لینو : همون طور که من بچه ام نیاز به محبت دارم شما وقتی متوجه کارتون شدید عذر خواهید شما هم بچه اید تا اخر عمرتون جایز الخطا هستید بخشیدمتون
جونگ کوک : افرین بهت پسر عاقلم چقدر تو مهربونی بهت افتخار میکنم ، استاد زنگ اخره
معلم : بله اقا جئون
جونگ کوک : خوب دایی جون بریم خونه
لینو : لست گو : les't goo
________________________________________
لینا: ا.ت الو بوق بوق جلوتونگاه کن مرتکیه
ا.ت : الو الو لینا
لینا : بوق بوق (مثلا داره بوق ماشین میزنه)
ا.ت : الو کجایی
لینا : الو ا.ت صدامو داری
ا.ت : اره بگو کجایی
لینا : ا.ت من باید برم شرکت.... کار دارم جلسه ام طول میکشه میتونی بری دنبال بچه ها
ا.ت : ارع امروز نه عمل دارم نه ویزیت فقط باید باشم چون از وزارت بهداشت میان بچه ها رو میارم پیش خودم
لینا : ا.ت من پشت فرمونم هرکار دوست داری بکن بچه های خودتاً
ا.ت : بای
لینا : بای
۶.۶k
۲۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.