من و او

من و او꧁꧂
p5

ات: چیز میگم من باید بلند شم
یونگی: چرا بیب؟!
ات: فکر کنم باید بری حموم اب سرد
یونگی: تا وقتی تو هستی چرا حموم اب سرد
ات: نه لطفا بهم دست نزن
یونگی: اووممممم پس فقط بالا تنه
لطفاااا(کیوت سگیییی)
ات: اخییی، باشه فقط بالا تنه هاااا
یونگی: باشه بیبی بریم اتاق
ات: شب الان نه باشه؟
یونگی: اومممم امشب شب جمعس که بیب
ات: ای بابا
یونگی: بریم بیب من طاقت ندارم
ات: یاااااا مین یونگی
یونگی: جااااانم بیبی
ات: من خجالت میکشم
اومد سمتم بغلم کرد و برد توی اتاق
یونگی: خب بیبی دربیار منتظرم
ات: چیز میدونی
یونگی: مثل اینکخ باید خودم دست به کار شم
اومد سمتم که خواست لباسمو دربیاره که کسی در زد
منشی سو: اقای مین؟
یونگی: بر خرمگس معرکه لعنت (اروم)
بله؟
منشی سو: باید برید شرکت
ات: شرکت؟
یونگی: اره حالا برات توضیح میدم
باشه میام الان به اقای کیم بگو ماشینو حاضر کنه
منشی سو: چشم
ات: چرا عصبانی(خنده)
یونگی: چون نذاشت کارمو بکنم (عصبانی و کیوت)
رفتم در گوشش
ات: اومممم برگشتی انجامش میدیم حتی بهتر ددی
یونگی: اووووو شیطون شدیییی هااا
ات: من فقط برای ددیم شیطون میشم
اومد سمتم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم پارت 😘