هیچ حرفی برای او کافی نبود
هیچ حرفی برای او کافی نبود
برای ارام کردن فریاد های او کافی نبود
برای نجات دادن او از خونهایی که برای خود ریخت اشکهایی که دیگر به خون تبدیل شده بودند دگر کافی نبود برای سکوت های ان گدازه هایی که با هرگرمایی و هر نسیمی میسوخت و باور نداشت که روزی ممکن است دستهایی پیدا شود که با وجود اینکه میتوانست به ان اسیب زند اما بااین حال اورا حتی از بیرون سردش گرم سازدو برای او اوای ماندن دهدو مراقب قلب ترک خورده اش باشد
برای ارام کردن فریاد های او کافی نبود
برای نجات دادن او از خونهایی که برای خود ریخت اشکهایی که دیگر به خون تبدیل شده بودند دگر کافی نبود برای سکوت های ان گدازه هایی که با هرگرمایی و هر نسیمی میسوخت و باور نداشت که روزی ممکن است دستهایی پیدا شود که با وجود اینکه میتوانست به ان اسیب زند اما بااین حال اورا حتی از بیرون سردش گرم سازدو برای او اوای ماندن دهدو مراقب قلب ترک خورده اش باشد
۷۷۳
۰۴ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.