اوتاکو های خوشبخت پارت سه

اوتاکو های خوشبخت پارت سه
کیکو:عزیزانم،شما زندگی خود را در دنیا کردید حال به زندگی بعدیتان میروید.
آسا و عسل:...
آسا:ایسگامونو گرفتی؟
صدا:بروید و زندگی خود را آغاز کنید!
ویو عسل
نمیدونم دوباره چم شد ولی یادمه فقط سیاهی میدیدم.بعد از یه مدت چشمامو باز کردم و دیدم که...
عسا:وای...وای...وای باورم نمیشههههه الان تو یع انیمه زندگی میکنممممم آرزوووووم
که با وول خوردن یکی افتادم از تخت پایین
آسا:هوووم اینجا کجاست...هه...هههههه تو اون پایین چیکار میکنیییییی(پاره شدن از خنده)
عسل:جنابعالی منو انداختین
آسا:آخی.متاسفم که متاسف نمیباشم یاح یاح یاح
عسل:میگم،حالا که این شکلی شد من دیگه عسل نیستم
اسا:وات؟
عسل:نه دیگه من کانوعم
اسا:واو چه ژالب..معنیش؟
کانو:عسل😌
اسا:من اسا میمونم
کانو:خب معلومه تو یه اسم بین‌المللی داری
(توجه داشته باشید که اسا بالای تخته و کانو پایین دارن با هم صحبت می کنن ولی همو نمی بینن)
اسا:هعی اصن ما کجاییم
بلند شدن از تخت
یه نگاه به کانو که پایینه
اسا:نینرمبنذمرنبپرملکبککذرمبمرم
کانو چته
بلند شدن و نشستن
کانو:عررررر چه خوشگلیییی
اسا:ت ت تووووو خودت رو دیدییییی
کانو:نگو تو خیلی خوشگل شدی من خیلی گوه شدممممم
اسا:نحححححح تو خیلی خوشگلیییییی
موهات قهویه چشمات بنفشششش
کانو:هه؟چشمام بنفشهههه
ماله تو ابیهههه
اسا :ابی؟
کانو و اسا:ایینهههه کوووووووو
بلند شدن دنبال آیینه میگشتن که یه نامه پیدا کردن
کانو:چیه
اسا:من همون چیزیو میبینم که تو میبینی..