PT(2)
PT(2)
ویو ا.ت : دیدم از همون شماره پیام اومده
رفتم چک کردم دیدم:
پیام:(زنک میزنم جواب نمیدی اگه جون دوست جونیت بولا رو دوست داری
بیا به این آدرسی که بهت میگم)
پایان پیام://
ویو ا.ت:
پیانو خوندم واقعأ داشتم شاخ در می آوردم آخه چرا بولا؟؟
ینی بولارو چیکار داره یه وقت کاری نکنه باهاش....
سریع خواستم حاظر شم که دیدم آدرس ندارم رفتم گوشیو برداشتم
بهش پیام دادم:
سلام من نمیشناسم تو کی هستی
ولی آدرسو بفرس
پایان پیام://
ویو ا.ت:
آه امروز تولدم بودو میخواستم یکم دوستامو دعوت کنم وای خدایا
بدترین از این نمیشه
پاشدم زود لبای پوشیدم
یه تیشرت لانگ مشکی پوشیدم بایه شلوار بگ مشکی و کفشای آل استار مشکیم
سریع ماشینو روشن کردم رفتم سمت آدرس
وای خدا عجب جای پرتیه
اصن آخه چرا باید بیارنش اینجا اون دیوونرو وای خدا بسته دیگه
واقعأ دیگه نمیشکم آهههه خستمممممم
رفتم تو دیدم یه جای خیلی کثیف و پر آبه و وسیله های شکنجه داره
آروم رفتم تو
همینطوری به راهم ادامه دادم تا اینکه رسیدم به یه در
درو باز کردم
با چیزی که دیدم پشمام داشت میریخت البته ریخت دیگه
دیدم دستور پای و دهن بولا رو بستن و تنهاست گذاشتن با دیدن من داشت
کلی دست و پا میزد
رفتم تو آروم رفتم سمتش دهنشو باز کردم
گفتم چیشده؟
گفت:
دیشب رفتیم خونه خوابیدم ولی صبح که بیدار شدم اینحا بودم خیلی اذیت شدم
تو کجا بودی؟؟
ا.ت:من نمیدونستم که یه یارویی بم پیام داد منم تا دیدم پیامو اومدم
یهو دیدم یه صدایی اومد سرمو برگردوندم با چیزی کی دیدم تعجب کردم:....
ویو ا.ت : دیدم از همون شماره پیام اومده
رفتم چک کردم دیدم:
پیام:(زنک میزنم جواب نمیدی اگه جون دوست جونیت بولا رو دوست داری
بیا به این آدرسی که بهت میگم)
پایان پیام://
ویو ا.ت:
پیانو خوندم واقعأ داشتم شاخ در می آوردم آخه چرا بولا؟؟
ینی بولارو چیکار داره یه وقت کاری نکنه باهاش....
سریع خواستم حاظر شم که دیدم آدرس ندارم رفتم گوشیو برداشتم
بهش پیام دادم:
سلام من نمیشناسم تو کی هستی
ولی آدرسو بفرس
پایان پیام://
ویو ا.ت:
آه امروز تولدم بودو میخواستم یکم دوستامو دعوت کنم وای خدایا
بدترین از این نمیشه
پاشدم زود لبای پوشیدم
یه تیشرت لانگ مشکی پوشیدم بایه شلوار بگ مشکی و کفشای آل استار مشکیم
سریع ماشینو روشن کردم رفتم سمت آدرس
وای خدا عجب جای پرتیه
اصن آخه چرا باید بیارنش اینجا اون دیوونرو وای خدا بسته دیگه
واقعأ دیگه نمیشکم آهههه خستمممممم
رفتم تو دیدم یه جای خیلی کثیف و پر آبه و وسیله های شکنجه داره
آروم رفتم تو
همینطوری به راهم ادامه دادم تا اینکه رسیدم به یه در
درو باز کردم
با چیزی که دیدم پشمام داشت میریخت البته ریخت دیگه
دیدم دستور پای و دهن بولا رو بستن و تنهاست گذاشتن با دیدن من داشت
کلی دست و پا میزد
رفتم تو آروم رفتم سمتش دهنشو باز کردم
گفتم چیشده؟
گفت:
دیشب رفتیم خونه خوابیدم ولی صبح که بیدار شدم اینحا بودم خیلی اذیت شدم
تو کجا بودی؟؟
ا.ت:من نمیدونستم که یه یارویی بم پیام داد منم تا دیدم پیامو اومدم
یهو دیدم یه صدایی اومد سرمو برگردوندم با چیزی کی دیدم تعجب کردم:....
۱۳.۹k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.