12 PART
♡My Wrong♡
ولی واقعا خجالت کشیدم همین جوری تو شک بودم که....
آجوما اومد تو
آجوما ) ا/ت چیشد ؟ گفتم کاری نکن من با ارباب صحبت میکنم
+ به جون خودم هیچی نشد
اجوما ) پس چرا ارباب با سرعت اوفتاده بود دنبال جیمین ها ( خیلی سرعتی صحبت میکنه )
+جیمین کیه ؟ آجوما میشه آروم باشی برات تعریف میکنم چیشد
آجوما) باشه بیا بریم شیر موز هم بیار
+ باشه اجوما جونم
آجوما )( بایه خنده مادرانه) یا دختره ی دیوونه بیا دیگه من میرم
+باشه
ویوی ادمین
ا/ت میره پایین و همه چیز رو برای آجوما تعریف میکنه و آجوما به ا/ت قضیه جیمین رو میگه که برادر ارباب هست و جونگکوک هم با جیمین بعد از کلی زدن تو سر هم و آتوگیری های جیمین میرن تو اوتاق و جونگکوک همه چیز رو تعریف میکنه
ویوی جونگکوک
■ آها خوب زود تر میگفتی هیونگ خوش هیکلم 😝
_ جیمین میدم سلاخیت کنن ها
■ اِ واقعا
_ بله
■ ولی دختره خوشگله ها اوف جیگیر خوشمل خوش هیکل باهوش خوش زبون
_ اونوقت شما انگار ۱۰ ساله باهاش خوابیدی که اینارو میگی تو اصلا باهاش حرف زدی که میگی خوش زبونه
■ از رو قیافش معلوم بود با نمک
_ میدونی چیکار کرده اگه الان این نبود میدونی شرکت چه پیشرفتی کرده بود
اصلا تو سو یون رو یادته
■ آره
_ مجبور شدم بخاطر این خانوم بکشمش
■ چرا 😳
_ اون جاسوس بود 😡 برای همین من بردم کردم که ادم بشه که میدونم یه جن* ده میمونه و ادم بشو نیست این آدم
■ اوووووووووو هرچی فکر و خیال داشتم رو پروندی داداش
_( نیش خند )
ویوی ادمین
هم جیمین و هم جونگکوک و همه ی اهالی این خونه فکر اشتباهی درمورد ا/ت دارن ا/ت بد بخت لیا هم در حال تحقیق هست
ا/ت الان ۲ ماه هست که تو این خونه هست
هیچ حرفی بین اون و جونگکوک رد بدل نشد
جیمین خیلی با ا/ت بد حرف میزد چون اون افکار اشتباه کوکی به جیمین هم منتقل شد بود وقتی ا/ت یه اشتباه کوچیک میکرد تنبیهش میکردن نه جیمین و نه جونگکوک یوهان این کار رو میکرد ( یوهان کسی هست که مسئولیت تنبیه کردن خدمتکار ها کسایی که لایق شکنجه هستند ) ا/ت هیچ امید دیگه ی برای زندگی نداشت با خودش فکر نمیکرد بعد این همه سختی فارغالتحصیل شده و به خواستش رسید ولی اینجوری شد 🥺)
______________________________
ادامش رو گزاشتم
ولی واقعا خجالت کشیدم همین جوری تو شک بودم که....
آجوما اومد تو
آجوما ) ا/ت چیشد ؟ گفتم کاری نکن من با ارباب صحبت میکنم
+ به جون خودم هیچی نشد
اجوما ) پس چرا ارباب با سرعت اوفتاده بود دنبال جیمین ها ( خیلی سرعتی صحبت میکنه )
+جیمین کیه ؟ آجوما میشه آروم باشی برات تعریف میکنم چیشد
آجوما) باشه بیا بریم شیر موز هم بیار
+ باشه اجوما جونم
آجوما )( بایه خنده مادرانه) یا دختره ی دیوونه بیا دیگه من میرم
+باشه
ویوی ادمین
ا/ت میره پایین و همه چیز رو برای آجوما تعریف میکنه و آجوما به ا/ت قضیه جیمین رو میگه که برادر ارباب هست و جونگکوک هم با جیمین بعد از کلی زدن تو سر هم و آتوگیری های جیمین میرن تو اوتاق و جونگکوک همه چیز رو تعریف میکنه
ویوی جونگکوک
■ آها خوب زود تر میگفتی هیونگ خوش هیکلم 😝
_ جیمین میدم سلاخیت کنن ها
■ اِ واقعا
_ بله
■ ولی دختره خوشگله ها اوف جیگیر خوشمل خوش هیکل باهوش خوش زبون
_ اونوقت شما انگار ۱۰ ساله باهاش خوابیدی که اینارو میگی تو اصلا باهاش حرف زدی که میگی خوش زبونه
■ از رو قیافش معلوم بود با نمک
_ میدونی چیکار کرده اگه الان این نبود میدونی شرکت چه پیشرفتی کرده بود
اصلا تو سو یون رو یادته
■ آره
_ مجبور شدم بخاطر این خانوم بکشمش
■ چرا 😳
_ اون جاسوس بود 😡 برای همین من بردم کردم که ادم بشه که میدونم یه جن* ده میمونه و ادم بشو نیست این آدم
■ اوووووووووو هرچی فکر و خیال داشتم رو پروندی داداش
_( نیش خند )
ویوی ادمین
هم جیمین و هم جونگکوک و همه ی اهالی این خونه فکر اشتباهی درمورد ا/ت دارن ا/ت بد بخت لیا هم در حال تحقیق هست
ا/ت الان ۲ ماه هست که تو این خونه هست
هیچ حرفی بین اون و جونگکوک رد بدل نشد
جیمین خیلی با ا/ت بد حرف میزد چون اون افکار اشتباه کوکی به جیمین هم منتقل شد بود وقتی ا/ت یه اشتباه کوچیک میکرد تنبیهش میکردن نه جیمین و نه جونگکوک یوهان این کار رو میکرد ( یوهان کسی هست که مسئولیت تنبیه کردن خدمتکار ها کسایی که لایق شکنجه هستند ) ا/ت هیچ امید دیگه ی برای زندگی نداشت با خودش فکر نمیکرد بعد این همه سختی فارغالتحصیل شده و به خواستش رسید ولی اینجوری شد 🥺)
______________________________
ادامش رو گزاشتم
۴.۳k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.