فص 2 قسمت 16
که گفت
+خیلی سرده
_بیا سوییشرتم رو بپوش
_باید بریم میتونی از اینجا بپری
+کار خودمه 😎
رفتم درو قفل کردم که صدای قفل در اومد ضایع شدم
تند با الینا میخواستیم بپریم که در هی صدا میخورد
ویو ته
صدا های اون دو تا هی میومد پس به سمتش رفتیم .درو یکی قفل کرد که من و جیمین هی درو محکم میزدیم
+بدو
_اومدم
+ضایع بریم
_😐
ویو الینا
من پنجره رو باز کردم که اول کوک رفت بیرون و روی پشت بوم پرید
_بیا
منم داشتم میپریدم که یکی دستم رو محکم گرفت.
+جیغغغغغغ
دهن و گلومو سفت گرفت
&کجا کجا خانوم کوچولو
_الیناااااا(با داد)
ویو کوک
دیدم ته از پنجره به من نگاه کرد و پنجره رو قفل کرد
ویو ته
=حالا چیکار کنیم
*میکشیمش
باشنیدن این حرف الینا جیغ هاش بلند تر میشد و یکدفعه چشاش قرمز شد
=جیمین مراقب باش.!
=الینا اروم باش دروغ میگه کاریت نداریم ،فقط اروم باش
ویو الینا
یک دفعه دندونام در اومد و محکم دستش رو گاز گرفتم و خونش رو خوردم که جیغش بلند شد
ولم کرد برای همین تونستم با پام به ک*ر* بزنم که پرتاب شد اونور یکدفعه تهیونگ میخواست منو بگیره که من با دستم به صورتش سیلی زدم و بعد درو باز کردم و فرار کردم اما تهیونگ همینجوری دنبالم می آمد هی دوییدم و دوییدم که به سالن رسیدم بعد در ورودی و باز کردم و می خواستم فرار کنم که نگهبان بعد از فرار من دنبالم اومدن و منو از هر طرف گرفتن متاسفانه چشمای من قرمز شد و اونا دستشون از داغی من سوخت اما فرار نکردم اول به دنبال کوک بودم تا پیداش کنم وقتی پیداش کردم منو سفت بغل کرد
ویو کوک
زود بغلش کردم وقتی تو بغلم اومد دندونای خون آشامیش به تو رفت و تبدیل به انسان شد
با دیدن لب های خونی الینا خیلی ترسیدم. گفتم
_حالت خوبه !؟؟
+چیزیم نشد خوبم
_چجوری فرار کردی؟!!!!!
+به سختی حالا بیا بریم
رفتم سوار یه ماشین شدم و حرکت کردیم به بیرون کهههه
.
.
.
6لایک
10 کامنت
+خیلی سرده
_بیا سوییشرتم رو بپوش
_باید بریم میتونی از اینجا بپری
+کار خودمه 😎
رفتم درو قفل کردم که صدای قفل در اومد ضایع شدم
تند با الینا میخواستیم بپریم که در هی صدا میخورد
ویو ته
صدا های اون دو تا هی میومد پس به سمتش رفتیم .درو یکی قفل کرد که من و جیمین هی درو محکم میزدیم
+بدو
_اومدم
+ضایع بریم
_😐
ویو الینا
من پنجره رو باز کردم که اول کوک رفت بیرون و روی پشت بوم پرید
_بیا
منم داشتم میپریدم که یکی دستم رو محکم گرفت.
+جیغغغغغغ
دهن و گلومو سفت گرفت
&کجا کجا خانوم کوچولو
_الیناااااا(با داد)
ویو کوک
دیدم ته از پنجره به من نگاه کرد و پنجره رو قفل کرد
ویو ته
=حالا چیکار کنیم
*میکشیمش
باشنیدن این حرف الینا جیغ هاش بلند تر میشد و یکدفعه چشاش قرمز شد
=جیمین مراقب باش.!
=الینا اروم باش دروغ میگه کاریت نداریم ،فقط اروم باش
ویو الینا
یک دفعه دندونام در اومد و محکم دستش رو گاز گرفتم و خونش رو خوردم که جیغش بلند شد
ولم کرد برای همین تونستم با پام به ک*ر* بزنم که پرتاب شد اونور یکدفعه تهیونگ میخواست منو بگیره که من با دستم به صورتش سیلی زدم و بعد درو باز کردم و فرار کردم اما تهیونگ همینجوری دنبالم می آمد هی دوییدم و دوییدم که به سالن رسیدم بعد در ورودی و باز کردم و می خواستم فرار کنم که نگهبان بعد از فرار من دنبالم اومدن و منو از هر طرف گرفتن متاسفانه چشمای من قرمز شد و اونا دستشون از داغی من سوخت اما فرار نکردم اول به دنبال کوک بودم تا پیداش کنم وقتی پیداش کردم منو سفت بغل کرد
ویو کوک
زود بغلش کردم وقتی تو بغلم اومد دندونای خون آشامیش به تو رفت و تبدیل به انسان شد
با دیدن لب های خونی الینا خیلی ترسیدم. گفتم
_حالت خوبه !؟؟
+چیزیم نشد خوبم
_چجوری فرار کردی؟!!!!!
+به سختی حالا بیا بریم
رفتم سوار یه ماشین شدم و حرکت کردیم به بیرون کهههه
.
.
.
6لایک
10 کامنت
۲.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.