فیک از استری کیدز اسم فیک: black white کاپل ها:minsung/hyunlix
.#black_white
#part_5
اون کوه غرور بین اون همه کس منو انتخاب کرده بود کاش اون لحظه فقط خفه میشدم تا منم رد میشدم راست میگن که زبان سبز سر سرو به باد دهد هعی زندگی دیگه داشت اشکام جاری میشد که یهو در باز شد منم که هر وقت میخام زار بزنم یه کسی پیداش میشد
«هعی ناراحت نباش
:میفهمی چ میگی من تمام زندگی نابود بود الان نابود تر هم شد
«متاسفم
:نه تو نباید متاسفم باشی اون کوه غرور سر یه حرف من با من لج کرد
«الان میخای چیکار کنی نمیخای به خانوادت بگی
:من خانواده ایی ندارم
«متاسفم.دوس دختر یا دوست پسر چی؟
:یه دوس دختر داشتم که اونم هر دفعه بهم خیانت کرد
«متاسفم
:هعی انقد نگو متاسفم
«باشه خونت کجاس برم وسایلت بیارم
:چی براچی وسایلم
«چون تو خدمتکار اینجا محسوب میشی بابد اینجا زندگی کنی
:چی یعنی همه اینا اینجا زندگی میگنن؟؟
«نه فقط خدمتکار های شخصی اینجا زندگی میکنن
:اوف همینو کم داشتم
«خب ادرس خونت؟
:خونه ای درکار نیس من توی اتاقک کوچیک بار میخابم
«خب وسایلت؟
:فقط یه گیتار دارم و یه عکس
«خب ادرس شو بگو
:خودت میخای بری؟
«معلومه که نه به جونهو میگم
:نههه اون غول نههه بزار خودم برم
«متاسفم دست من نیس
:عیبی نداره بهش بگو بره خیابون....اتاق شماره ۲۱۲
«باش فعلا
:فعلا
رفتن فلیکس بلاخره بغض لعنتیم شکست و اشکام ریخت این زندگی
کوفتیی ولی من نباید کم بیارم تمام پول هامو جمع میگنم طی چن ماه الفرار واستا ببینم اگه بهم پول ندن چی
با فکرای چرت و پرت روی زمین خشک خابم برد
#part_5
اون کوه غرور بین اون همه کس منو انتخاب کرده بود کاش اون لحظه فقط خفه میشدم تا منم رد میشدم راست میگن که زبان سبز سر سرو به باد دهد هعی زندگی دیگه داشت اشکام جاری میشد که یهو در باز شد منم که هر وقت میخام زار بزنم یه کسی پیداش میشد
«هعی ناراحت نباش
:میفهمی چ میگی من تمام زندگی نابود بود الان نابود تر هم شد
«متاسفم
:نه تو نباید متاسفم باشی اون کوه غرور سر یه حرف من با من لج کرد
«الان میخای چیکار کنی نمیخای به خانوادت بگی
:من خانواده ایی ندارم
«متاسفم.دوس دختر یا دوست پسر چی؟
:یه دوس دختر داشتم که اونم هر دفعه بهم خیانت کرد
«متاسفم
:هعی انقد نگو متاسفم
«باشه خونت کجاس برم وسایلت بیارم
:چی براچی وسایلم
«چون تو خدمتکار اینجا محسوب میشی بابد اینجا زندگی کنی
:چی یعنی همه اینا اینجا زندگی میگنن؟؟
«نه فقط خدمتکار های شخصی اینجا زندگی میکنن
:اوف همینو کم داشتم
«خب ادرس خونت؟
:خونه ای درکار نیس من توی اتاقک کوچیک بار میخابم
«خب وسایلت؟
:فقط یه گیتار دارم و یه عکس
«خب ادرس شو بگو
:خودت میخای بری؟
«معلومه که نه به جونهو میگم
:نههه اون غول نههه بزار خودم برم
«متاسفم دست من نیس
:عیبی نداره بهش بگو بره خیابون....اتاق شماره ۲۱۲
«باش فعلا
:فعلا
رفتن فلیکس بلاخره بغض لعنتیم شکست و اشکام ریخت این زندگی
کوفتیی ولی من نباید کم بیارم تمام پول هامو جمع میگنم طی چن ماه الفرار واستا ببینم اگه بهم پول ندن چی
با فکرای چرت و پرت روی زمین خشک خابم برد
۲.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.