سناریو
سناریو
* وقتی پسر دایی کوچیک ترت میاد خنتون و بهت میچسبه *
نامجون : ( سرش تو کتابه و بعضی وقتا یه جوری بهت نگاه میکنه 😶)
جین : ( به بهانه ای میره بیرون )
یونگی : ا/ت !
ا/ت : هم ؟
یونگی : .........
جی هوپ : ( خودش با بچس )
جیمین : ( مظلوم نگات می کنه 🥺) ( تو هم می ری روی پاهاش می شینی و پسر داییت رو بغل می کنی ( اشتی 🤗))
تهیونگ : ( یونتان رو بغل می کنه )
جونگ کوکی : بچه دوست داری؟😈( نگاه شیطانی )
✧⟭⟬ⓑⓣⓢ💜لایک؟💜🅐🅡🅜🅨⁷⟬⟭✧
* وقتی پسر دایی کوچیک ترت میاد خنتون و بهت میچسبه *
نامجون : ( سرش تو کتابه و بعضی وقتا یه جوری بهت نگاه میکنه 😶)
جین : ( به بهانه ای میره بیرون )
یونگی : ا/ت !
ا/ت : هم ؟
یونگی : .........
جی هوپ : ( خودش با بچس )
جیمین : ( مظلوم نگات می کنه 🥺) ( تو هم می ری روی پاهاش می شینی و پسر داییت رو بغل می کنی ( اشتی 🤗))
تهیونگ : ( یونتان رو بغل می کنه )
جونگ کوکی : بچه دوست داری؟😈( نگاه شیطانی )
✧⟭⟬ⓑⓣⓢ💜لایک؟💜🅐🅡🅜🅨⁷⟬⟭✧
۱۹.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.