پرستار : خب اگه سوالی داشتید درباره قرص ها
پرستار : خب اگه سوالی داشتید درباره قرص ها
میتونید با دکتر مین یونگی صحبت کنید.
همه: ممنون
پرش زمان:فردا
صبح
ات: مامان گوشیمو ندیدی
مامان: نه چطور
ات: نیست همه جا دنبالش گشتم ولی نبود
مامان : والا نمیدونم شاید توی اتاقته
ات: نه بابا ۱۰بار گشتم اتاقمو ولی نبود
مامان: برو یه بار دیگه بگرد
ات : مامان نیست گشتم
مامان: اوکی باهم میریم به اتاقت
ات: باشه
ات و مامانش به سمت اتاق رفتن
ات: خب کجاست
مامان: اونجاست
ات: کو
مامان: رو تخت
ات: عااااا ممنون
مامان: :^ بوس
تهیونگ: ات
ات: من باهات قهرم
تهیونگ: چی
ات: نمیخوام باهات حرف بزنم
تهوینگ: عااامیخواستم بگم منم از اون چیپس هایی که دوست داری خریدم اگه باهام قهری نمیدم
ات: واقعا
تهیونگ: اره بیا
ات: ممنون داداشی
تهیونک: الان آشتی کردی
ات: خب آره :))
تهیونگ: من معذرت میخوام
ات: .درباره چی
تهیونگ: تو گفته بودی ساعت 2 بیدارت کنم ولی
من خوابم برده بود و نتونستم بیدارت کنم
ات: عیب نداره.......بازم ممنون
.
.
.
ممنون از ارمیایی که نامه گذاشته بودن🥺🥲💬
.
.
شرط ۱۰لایک
۵کامنت
میتونید با دکتر مین یونگی صحبت کنید.
همه: ممنون
پرش زمان:فردا
صبح
ات: مامان گوشیمو ندیدی
مامان: نه چطور
ات: نیست همه جا دنبالش گشتم ولی نبود
مامان : والا نمیدونم شاید توی اتاقته
ات: نه بابا ۱۰بار گشتم اتاقمو ولی نبود
مامان: برو یه بار دیگه بگرد
ات : مامان نیست گشتم
مامان: اوکی باهم میریم به اتاقت
ات: باشه
ات و مامانش به سمت اتاق رفتن
ات: خب کجاست
مامان: اونجاست
ات: کو
مامان: رو تخت
ات: عااااا ممنون
مامان: :^ بوس
تهیونگ: ات
ات: من باهات قهرم
تهیونگ: چی
ات: نمیخوام باهات حرف بزنم
تهوینگ: عااامیخواستم بگم منم از اون چیپس هایی که دوست داری خریدم اگه باهام قهری نمیدم
ات: واقعا
تهیونگ: اره بیا
ات: ممنون داداشی
تهیونک: الان آشتی کردی
ات: خب آره :))
تهیونگ: من معذرت میخوام
ات: .درباره چی
تهیونگ: تو گفته بودی ساعت 2 بیدارت کنم ولی
من خوابم برده بود و نتونستم بیدارت کنم
ات: عیب نداره.......بازم ممنون
.
.
.
ممنون از ارمیایی که نامه گذاشته بودن🥺🥲💬
.
.
شرط ۱۰لایک
۵کامنت
۴.۷k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.