چند پارتی هیونجین) پارت ۵ (آخر )
نویسنده : https://wisgoon.com/kim_kevin10
#هیونجین
#استری_کیدز
توی چند ثانیه تبدیل به مرده متحرک شد ... احساس پوچی میکرد ...هیچی براش اهمیت نداشت ...به سمت حمام رفت ...شیر آب سرد رو باز کرد تا وان پر از آب بشه
کشوی میز کنار روشویی رو باز کرد ...دستش رو داخل کشو برد و یه تیغ برداشت ...
یکی از عکسای تک نیلوفر مرداب زندگیش رو از روی دیوار خاطره کَند ...
داخل وان نشست ...داشت به عکس فرشته کوچولوش نگاه میکرد...
تیغ رو روی شاهرگ دستش سُر داد ... لب زد ...
_ دارم میام پیشت ... نگران نباش ...زود میبینمت فرشته کوچولوی من :)
همینطور که اشک میریخت و از رگهاش خون میرفت ... کمکم همه چیز براش سیاه شد و به خیال خودش ...رفت پیش تک نیلوفر مرداب زندگیش
#هیونجین
#استری_کیدز
توی چند ثانیه تبدیل به مرده متحرک شد ... احساس پوچی میکرد ...هیچی براش اهمیت نداشت ...به سمت حمام رفت ...شیر آب سرد رو باز کرد تا وان پر از آب بشه
کشوی میز کنار روشویی رو باز کرد ...دستش رو داخل کشو برد و یه تیغ برداشت ...
یکی از عکسای تک نیلوفر مرداب زندگیش رو از روی دیوار خاطره کَند ...
داخل وان نشست ...داشت به عکس فرشته کوچولوش نگاه میکرد...
تیغ رو روی شاهرگ دستش سُر داد ... لب زد ...
_ دارم میام پیشت ... نگران نباش ...زود میبینمت فرشته کوچولوی من :)
همینطور که اشک میریخت و از رگهاش خون میرفت ... کمکم همه چیز براش سیاه شد و به خیال خودش ...رفت پیش تک نیلوفر مرداب زندگیش
۴۱.۴k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.