رمان عاشقم باش 🙃🫀
part 77
دیانا
اروم هولم داد رو تخت
من دکمه های پیرهنشو باز کردم اونم شلوار و تی شرتمو در اورد پرت کرد گوشه اتاق
اروم گفتم:دلم برات تنگ شده بود
(پ.ن:درسته 2 روز قهر بودن ولی ماکه نمیدونیم چند شنبه قهر کردن شاید پنجشنبه قبلی خیلی فاصله داشته تا الان با تچکر😔✋🏻)
ارسلان:منم دلم برات تنگ شده بود
اروم سوتینش رو در اورد
من:حواست باشه ها اروم دردم نیاد ها مگرنه دوباره قهر😔😂
ارسلان:حواسم هست عشقم
ارسلان
اروم لمسش میکردم
خودشم خیلی تحریک شده بود دمای بدنش هی بالاتر میرفت
دیانا:ارسلان بدو کارتو انجام بده
من:باشه عجله نکن وقت هست
دیانا:اخ خدا عیشششش
اروم شرتش رو در اوردم کارمو شروع کردم
دیانا
کارمون تموم شد لباسامونو دوباره پوشیدیم
من:بهت گفتم اروم
ارسلان:ازین اروم تر نمیشد
من:درد دارم
ارسلان:بیا بغلم توله
من:هنوز قهرم
ارسلان
بدون توجه به حرفش بغلش کردم
من:واسم مهم نیست اگه تو با من قهری من که اشتیم
دیانا:ارسلان
من:جانم
دیانا:اون دختره گلاره رو هم همینطوری کردی؟ (این چه سوالیه خواهرم😔✋🏻)
من:من گلاره رو نکردم
دیانا:ارسلان دروغ نگوووووووووو
من:به خدا نکردم برام دیشب ادرس فرستاد برای فردا ازمایشگاه اماده باش ساعت 8 و نیم میام از همینجا دنبالت
دیانا:لازم نیست امشب میام خونه
من:پ جواب داد قهرت تموم شد؟
دیانا:میام خونه و تا روشن شدن قضیه شما رو کاناپه میخوابی
من:دیانااا
دیانا:همینی که گفتم😂✋🏻😔
#رمان
#عشق
#دیانا
#دیانا_رحیمی
#ارسلان
#ارسلان_کاشی
#اکیپ_سلاطین
#اکیپ_نیکا
واییییی توبه توبه چطوری اینو خوندید منحرفای کثیففففف😔😔😔
دیانا
اروم هولم داد رو تخت
من دکمه های پیرهنشو باز کردم اونم شلوار و تی شرتمو در اورد پرت کرد گوشه اتاق
اروم گفتم:دلم برات تنگ شده بود
(پ.ن:درسته 2 روز قهر بودن ولی ماکه نمیدونیم چند شنبه قهر کردن شاید پنجشنبه قبلی خیلی فاصله داشته تا الان با تچکر😔✋🏻)
ارسلان:منم دلم برات تنگ شده بود
اروم سوتینش رو در اورد
من:حواست باشه ها اروم دردم نیاد ها مگرنه دوباره قهر😔😂
ارسلان:حواسم هست عشقم
ارسلان
اروم لمسش میکردم
خودشم خیلی تحریک شده بود دمای بدنش هی بالاتر میرفت
دیانا:ارسلان بدو کارتو انجام بده
من:باشه عجله نکن وقت هست
دیانا:اخ خدا عیشششش
اروم شرتش رو در اوردم کارمو شروع کردم
دیانا
کارمون تموم شد لباسامونو دوباره پوشیدیم
من:بهت گفتم اروم
ارسلان:ازین اروم تر نمیشد
من:درد دارم
ارسلان:بیا بغلم توله
من:هنوز قهرم
ارسلان
بدون توجه به حرفش بغلش کردم
من:واسم مهم نیست اگه تو با من قهری من که اشتیم
دیانا:ارسلان
من:جانم
دیانا:اون دختره گلاره رو هم همینطوری کردی؟ (این چه سوالیه خواهرم😔✋🏻)
من:من گلاره رو نکردم
دیانا:ارسلان دروغ نگوووووووووو
من:به خدا نکردم برام دیشب ادرس فرستاد برای فردا ازمایشگاه اماده باش ساعت 8 و نیم میام از همینجا دنبالت
دیانا:لازم نیست امشب میام خونه
من:پ جواب داد قهرت تموم شد؟
دیانا:میام خونه و تا روشن شدن قضیه شما رو کاناپه میخوابی
من:دیانااا
دیانا:همینی که گفتم😂✋🏻😔
#رمان
#عشق
#دیانا
#دیانا_رحیمی
#ارسلان
#ارسلان_کاشی
#اکیپ_سلاطین
#اکیپ_نیکا
واییییی توبه توبه چطوری اینو خوندید منحرفای کثیففففف😔😔😔
۳۰.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.