پارت 7
تهیونگ
رفتیم تو رفتم پیش جیمین
ته ته : سلام جیمین
جیمین: سلام
ته ته:جمین ایشون ا.ت دوست دخترم هستن
جیمین: سلام ا.ت ایشون هم یون ک دوست دختر کنه
ا.ت :خوشبختم
یون ک:بیاین این بشینین
ا.ت:ممنون
ا.ت :ددی بیا بشین
جیمین: الان میگم الکل و بیارن
ته ته:باشه
جیمین:چند تا لیوان بگم بیارن
ته ته :بیبی تو هم میخوری
ا.ت:اره
ا.ت
خیلی هیجان داشتم ولی می ترسیدم یهو یون ک ازم سوال کرد
یون ک: چند سال باهمین
به تهیونگ نگاه کردم از قیافش خیلی معلوم که ترسیده
ا.ت:من دو سال توی فرانسه ادامه تحصیل دادم قبل از اینکه برم با تهیونگ آشنا شدم بعد بهش گفتم که به کسی نگو من دوست دخترتم
جیمین: پسر پس تو دوست دختر داشتی به من نگفتی 🫤
قیافه ی تهیونگ دیگه اون شکلی نبود
ته ته:اره
تهیونگ
واقعا خوشحال شدم که ا.ت این و گفت
الکل آوردن 5 تا پیک خوردیم که خیلی مست شده بودیم
که ا.ت گفت باید بره دستشویی
رفتیم تو رفتم پیش جیمین
ته ته : سلام جیمین
جیمین: سلام
ته ته:جمین ایشون ا.ت دوست دخترم هستن
جیمین: سلام ا.ت ایشون هم یون ک دوست دختر کنه
ا.ت :خوشبختم
یون ک:بیاین این بشینین
ا.ت:ممنون
ا.ت :ددی بیا بشین
جیمین: الان میگم الکل و بیارن
ته ته:باشه
جیمین:چند تا لیوان بگم بیارن
ته ته :بیبی تو هم میخوری
ا.ت:اره
ا.ت
خیلی هیجان داشتم ولی می ترسیدم یهو یون ک ازم سوال کرد
یون ک: چند سال باهمین
به تهیونگ نگاه کردم از قیافش خیلی معلوم که ترسیده
ا.ت:من دو سال توی فرانسه ادامه تحصیل دادم قبل از اینکه برم با تهیونگ آشنا شدم بعد بهش گفتم که به کسی نگو من دوست دخترتم
جیمین: پسر پس تو دوست دختر داشتی به من نگفتی 🫤
قیافه ی تهیونگ دیگه اون شکلی نبود
ته ته:اره
تهیونگ
واقعا خوشحال شدم که ا.ت این و گفت
الکل آوردن 5 تا پیک خوردیم که خیلی مست شده بودیم
که ا.ت گفت باید بره دستشویی
۴.۰k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.