پارت 6
غذای جیمین ک تمام شد
.
.
.
+من دیگه میرم ببخشید این چند وقت اذیتت کردم میدونم از من بدت میاد ولی فقط خاستم کمک کنم
نمیتونستم تو چشماش نگاه کنم ولی باید ازش عذرخواهی میکردم سرم رو پایین انداخته بودم و خداحافظی کردم
تا موقعی ک برسم ب خونه توی فکر جیمین بودم نمیدونم چرا ولی نمیتونستم از فکرش بیام بیرون
+واییی چته دختر!
رفتم خونه نشستم پای درسام
جیمین ویو:
چرا انقد زود رفتی اخه
_وا مگه خول شدی تو ک از اون دختره بدت میومد این کارا چی جیمین ب خودت بیا!!!!!
شب شده بود نمیدونم چرا ولی دلم براش تنگ شده انگار بهش وابسته شدم گمون کنم عاشقش شده بودم
رفتم تو اتاقم ک دیدم دستبندش رو جا گذاشته یهو بی دلیل خوشحال شدم
ب لطف مراقبت های ات خوب شده بودم لباس پوشیدم و رفتم در خونه ات
ات ویو :
روی تخت دراز کشیدم تا بخابم ولی جیمین از فکرم نمیومد بیرون دلم میخواست کنارش باشم
+نکنه..... 😳 نه بابا من عاشق نمیشم!
ک یهو با صدای در بخودم اومد
بر خلاف انتظار بود ولی جیمین بود درو باز کردم
_ام.... چیزه.... دستبندت رو جا گذاشته بودی
+عاها ممنون
.
.
_میگم میشه بیام تو؟
شوکه شده بودم 😳
+چی!!!!
باش بیا
روی کاناپه نشست خاستم برم براش اب بیارم ک یهو دستم رو گرفت و کشید سمت خودش و افتادم توی بغلش و........
حال میکنید چ ادمین خوبی دارین 3 تا پارت رو توی یروز گذاشتم 😌ولی فک کنم واسه امروز دیگه کافی باشه 🤌😅بمونید تو خماری،....
Jungkookweloveyou#
Jungkookweloveyou#
.
.
.
+من دیگه میرم ببخشید این چند وقت اذیتت کردم میدونم از من بدت میاد ولی فقط خاستم کمک کنم
نمیتونستم تو چشماش نگاه کنم ولی باید ازش عذرخواهی میکردم سرم رو پایین انداخته بودم و خداحافظی کردم
تا موقعی ک برسم ب خونه توی فکر جیمین بودم نمیدونم چرا ولی نمیتونستم از فکرش بیام بیرون
+واییی چته دختر!
رفتم خونه نشستم پای درسام
جیمین ویو:
چرا انقد زود رفتی اخه
_وا مگه خول شدی تو ک از اون دختره بدت میومد این کارا چی جیمین ب خودت بیا!!!!!
شب شده بود نمیدونم چرا ولی دلم براش تنگ شده انگار بهش وابسته شدم گمون کنم عاشقش شده بودم
رفتم تو اتاقم ک دیدم دستبندش رو جا گذاشته یهو بی دلیل خوشحال شدم
ب لطف مراقبت های ات خوب شده بودم لباس پوشیدم و رفتم در خونه ات
ات ویو :
روی تخت دراز کشیدم تا بخابم ولی جیمین از فکرم نمیومد بیرون دلم میخواست کنارش باشم
+نکنه..... 😳 نه بابا من عاشق نمیشم!
ک یهو با صدای در بخودم اومد
بر خلاف انتظار بود ولی جیمین بود درو باز کردم
_ام.... چیزه.... دستبندت رو جا گذاشته بودی
+عاها ممنون
.
.
_میگم میشه بیام تو؟
شوکه شده بودم 😳
+چی!!!!
باش بیا
روی کاناپه نشست خاستم برم براش اب بیارم ک یهو دستم رو گرفت و کشید سمت خودش و افتادم توی بغلش و........
حال میکنید چ ادمین خوبی دارین 3 تا پارت رو توی یروز گذاشتم 😌ولی فک کنم واسه امروز دیگه کافی باشه 🤌😅بمونید تو خماری،....
Jungkookweloveyou#
Jungkookweloveyou#
۲۴.۳k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.