پارت ۸

_ای خدا نه خیر میریم باهم خودم یکاری می کنم
+(چشماشو مظلوم کرد)
_چرا چشاتو اونجوری می کنی
+آخه زشته(اروم و ناراحت)
_هوف روی به بچه ها
_چیکار کنم؟
(بقیه انگار دارن فیلم میبینن)
_اینارو(عصبی)
_ببین خانم من هیچ مشکلی با این ندارم تو هم دمه در وایستا الان میایم میریم.
+بله
(جونگکوک رفت تو اون اتاقو و درو بست)

جونگکوک ویو:
درو بستم همون موقع اعضا همشون گفتن اوه این کی بود بابا
جیمین:حالا ما شدیم غریبه نوچ نوچ نوچ
_بابا خوبه قضیه رو فهمیدید من باهاش بد حرف زدم اون هم گریش گرفت بخاطر همون میخوام یه چیزی مهمونش کنم
جی هوپ:ولی خیلی کیوت بود
جین:آره منم ازش خوشم اومد میخوام بیشتر باهاش آشنا بشم
وقتی داشتن اینجوری میگفتن نمیدونم چرا خوشم نیومد آخه چرا میخوان بیشتر باهاش باشن ها ؟