فیک ۶
ویو رونا
واقعا دیگه داشتم جوش میاوردم حرکاتم دسته خودم نبود
دیه دفع موهاش گرفتم و گفتم
رونا:پس منو فقط برای رابطه میخوای هاااااا(داد
کوک:غلط کردم موهامو ول کن (داد
ته:چیییییییی
کوک:تهیونگ کمک تهمو خفت میکنم(داد
رونا:عوضی آدم امشب میکشمت (گریه
بلند شدم موهاشو میکشیدم و میرفتم بیرون اونم موهاشو گرفته که درد نگیره
همینطوری داد میزنم اصلا برام مهم نبود وسط حیاط ولش کردم و با پا زدم همون جاش
دیدم افتاد زمین
با حرکاتای که خودش بهم یاد داده
بود پامو دره گردنش حلقه کردم
محکم فشار میدادم
کوک:خفه ش د م و لم کن
رونا: حقت مردنه (گریه
ویو ته
وقتی رونا نشست پیشم داشت با کوک رفت میزدم که نمیدونم چش شد موهای کوک رو گرفت
هرکاری میکردم ولش نمیکرد بعد داد زد پس منو برای رابطه میخوای نمیدونم بینه اینا چی بود رونا بلند شد
همینطوری که موهای کوک رو گرفته بود رفت بیرون روبه تهمو کردم
ته:دعا کن زنده بمونه
رفتیم تو حیاط دیدم زد اونجای کوک آخ چه درد داره
رونا با یه حرکت پاهاشو دره گردنه کوک حلقه کرد و فشار میداد میدم که زنده نمیمونه
سریع رفتم پیششون تهمو پاهای رونا باز میکرد دروه گردنه کوک منم سریع بغلش کردم از کوک جداش کردم
کوک افتاد روی سرفه کردن
ته:این چه کاری بود کردی (داد و عصبی
رونا:این عوضی دوست پسره من بود یک سال باهام بود همش درخواست را*بطه میکردی من قبول نمیکردم (گریه)به خاطر همین ازم جدا شد
واقعا دیگه داشتم جوش میاوردم حرکاتم دسته خودم نبود
دیه دفع موهاش گرفتم و گفتم
رونا:پس منو فقط برای رابطه میخوای هاااااا(داد
کوک:غلط کردم موهامو ول کن (داد
ته:چیییییییی
کوک:تهیونگ کمک تهمو خفت میکنم(داد
رونا:عوضی آدم امشب میکشمت (گریه
بلند شدم موهاشو میکشیدم و میرفتم بیرون اونم موهاشو گرفته که درد نگیره
همینطوری داد میزنم اصلا برام مهم نبود وسط حیاط ولش کردم و با پا زدم همون جاش
دیدم افتاد زمین
با حرکاتای که خودش بهم یاد داده
بود پامو دره گردنش حلقه کردم
محکم فشار میدادم
کوک:خفه ش د م و لم کن
رونا: حقت مردنه (گریه
ویو ته
وقتی رونا نشست پیشم داشت با کوک رفت میزدم که نمیدونم چش شد موهای کوک رو گرفت
هرکاری میکردم ولش نمیکرد بعد داد زد پس منو برای رابطه میخوای نمیدونم بینه اینا چی بود رونا بلند شد
همینطوری که موهای کوک رو گرفته بود رفت بیرون روبه تهمو کردم
ته:دعا کن زنده بمونه
رفتیم تو حیاط دیدم زد اونجای کوک آخ چه درد داره
رونا با یه حرکت پاهاشو دره گردنه کوک حلقه کرد و فشار میداد میدم که زنده نمیمونه
سریع رفتم پیششون تهمو پاهای رونا باز میکرد دروه گردنه کوک منم سریع بغلش کردم از کوک جداش کردم
کوک افتاد روی سرفه کردن
ته:این چه کاری بود کردی (داد و عصبی
رونا:این عوضی دوست پسره من بود یک سال باهام بود همش درخواست را*بطه میکردی من قبول نمیکردم (گریه)به خاطر همین ازم جدا شد
۱۵.۸k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.