پارت ۱

پارت ۱
_______
اسم: نوسویا
سن: ۱۳

ویو نوسویا:
هق
نه
نیا جلو عررر دلقک نیاد هق میترسم ازش *پریدن از خواب*
نوسویا:*جیغ

ویو اسمایلی یا نوهویا
با سویا توی اشپز خونه بودیم که صدای جیغ نوسویا امد

سویا: چی شده
ناهویا: بدو

سریع وارد اتاق شدیم که بله خانوم تب کرده بود
کابوس دیده
نوسویا: هق دلقک نیا جلو عرر دوتا دلقک پشمک

سویا: گفتم نرو زیر بارون ها

*فلش بک به زمان بارون

نوسویا: بیان زیر بارون خیلی خوبه

سویا: اه اه بیا مریض میشی ها

ناهویا: انقدر فیلم نبین

نوسویا: بددد جنسااا

*پایان فلش بک

نوهویا: سویا من برم دارو خونه دارو بخرم توهم سوپی چیزی درست کن

سویا: هعیی باش

ویو نویسنده: و بله ان دو پشمک.. چیز برادر باید مراقب خواهرشون می بودن و نوسویا هن هعی هزیون می گفت

نوسویا: اردک تکت تکت. تک تکه اردک تک تک تک

سویا: انگار مست.... نووسویا بیا داروهات رو بخور

نوسویا:.باس *باش*

ناهویا: خب .. بیا بخو...
نوسویا: خودتون بدین بهم*کیوت*

ناهویا دلش نیومد نه بگه و خودش به خواهرش سوپ داد

که.......


خب این اولین فن فیک من تو این برنامه هست
ولی تو سایت فن فیک اندازه ۳۵ تا بوک دارم😂