پارت 39
ویو هلن
که کوک یکم اب ریخت تو صورتم
هلن: مادر پدر چیکار میکنی(در حال نفس زدن)
جیمین با داد: همه نگاه کنین بالاخره نخندید یه
کف به افتخارش
همه داشتیم میخندیدم که دوباره می سون اومد و کوک کنار گوش ته گفت: هرزه هرو
که یه دعفه دستمو گرفت و سویشرتش
رو یکم جلو صورتمون گرفت و شروع کرد بوسیدنم
انگار اونم میخواست حرصش
در بیاد بعد که از هم جدا شدیم رفتیم سر تمرین
پیش زمانی به خونه
رسیدیم خونه لباسمو عوض کردم(دوم) و رفتم تو حال که جین ..
گفت: بچه ها هیچی تو خونه نداریم نظرتون چیه بریم بیرون خرید
همه باید هلن: ارههههه
ته: تو نمیای؟
هلن: نه حال ندارم
کوک: باشه بریم اماده شیم
بعد از اینکه رفتن
اونا رفتن منم برای خودم یکم نسکافه درست کردم
داشتم با تانی و بم بازی میکردم یه یک ساعت طول کشید که رزی زنگ زد
رزی: سلام هالیییی
هلن: سلام گل رزم دلیل زنگ چیه؟
رزی: وایب دختر یک ماه دیگه ضبط اهنگ پینک ونُوم
هست خیلی هیجان دارم تو هم؟(هلن داخل اهنگ پینک ونوم هم کاری کرده باهاشون)
هلن: این چند روز یه دختره سمج اومده کمپانی حواستم نبود حالا که یادم انداختی
(کم کم به سمت حیاط رفت که اونجا با بم و تانی بازی کنه ولی بم و تان داخل داشتن با اسب بابازی
هامون بازی میکردن) میرم سر اعضا رو میخورم
رزی: افرین همین کارو کن راستی...
ویو رزی
توی حال داشتم با هلن حرف میزدم و وقتی ازش سوال پرسیدم تا میخواست جواب بده صداش خفه شد و چیزی که شنیدم این بود: هیشششش اروم باش کوچولویه ددی و هرچی هلن رو صدا زدم هیچ به هیچ داشت گریم میگفت که اعضا رو صدا زدم
رزی با بغض: بچه هااااا
لیسا: چی شده عزیزم
جنی: چرا بغض کردی
رزی: هلن جواب نمیده
جیسو: هلن همینه دیگه داره با یکی حتما حرف میزنه
یه دعفه بغضش ترکید: نه جواب داد داشتم حرف میزدم... هق.... سوال پرسیدم... هق... تا خواست جواب بده... هق.... صداش خفه شد.... هق.... بعدم یکی با صدای مرد گفت: هیشششش... هق.... اروم باش کوچولویه ددی.... نکنه...
لیسا: همچین چیزی نیس نگران نباش
جنی: وای خدا یعنی چی اروم باش کوچولویه ددی(رزی رو بغل کرد) چیزی نیس جیسو زنگ بزن پلیس
جیسو: باشه.....
ویو کوک
برگشتیم خونه کلی برای هلن خرید کردم تا درو باز کردیم تان و بم پارس کنان
اومدن سمتمون....
که کوک یکم اب ریخت تو صورتم
هلن: مادر پدر چیکار میکنی(در حال نفس زدن)
جیمین با داد: همه نگاه کنین بالاخره نخندید یه
کف به افتخارش
همه داشتیم میخندیدم که دوباره می سون اومد و کوک کنار گوش ته گفت: هرزه هرو
که یه دعفه دستمو گرفت و سویشرتش
رو یکم جلو صورتمون گرفت و شروع کرد بوسیدنم
انگار اونم میخواست حرصش
در بیاد بعد که از هم جدا شدیم رفتیم سر تمرین
پیش زمانی به خونه
رسیدیم خونه لباسمو عوض کردم(دوم) و رفتم تو حال که جین ..
گفت: بچه ها هیچی تو خونه نداریم نظرتون چیه بریم بیرون خرید
همه باید هلن: ارههههه
ته: تو نمیای؟
هلن: نه حال ندارم
کوک: باشه بریم اماده شیم
بعد از اینکه رفتن
اونا رفتن منم برای خودم یکم نسکافه درست کردم
داشتم با تانی و بم بازی میکردم یه یک ساعت طول کشید که رزی زنگ زد
رزی: سلام هالیییی
هلن: سلام گل رزم دلیل زنگ چیه؟
رزی: وایب دختر یک ماه دیگه ضبط اهنگ پینک ونُوم
هست خیلی هیجان دارم تو هم؟(هلن داخل اهنگ پینک ونوم هم کاری کرده باهاشون)
هلن: این چند روز یه دختره سمج اومده کمپانی حواستم نبود حالا که یادم انداختی
(کم کم به سمت حیاط رفت که اونجا با بم و تانی بازی کنه ولی بم و تان داخل داشتن با اسب بابازی
هامون بازی میکردن) میرم سر اعضا رو میخورم
رزی: افرین همین کارو کن راستی...
ویو رزی
توی حال داشتم با هلن حرف میزدم و وقتی ازش سوال پرسیدم تا میخواست جواب بده صداش خفه شد و چیزی که شنیدم این بود: هیشششش اروم باش کوچولویه ددی و هرچی هلن رو صدا زدم هیچ به هیچ داشت گریم میگفت که اعضا رو صدا زدم
رزی با بغض: بچه هااااا
لیسا: چی شده عزیزم
جنی: چرا بغض کردی
رزی: هلن جواب نمیده
جیسو: هلن همینه دیگه داره با یکی حتما حرف میزنه
یه دعفه بغضش ترکید: نه جواب داد داشتم حرف میزدم... هق.... سوال پرسیدم... هق... تا خواست جواب بده... هق.... صداش خفه شد.... هق.... بعدم یکی با صدای مرد گفت: هیشششش... هق.... اروم باش کوچولویه ددی.... نکنه...
لیسا: همچین چیزی نیس نگران نباش
جنی: وای خدا یعنی چی اروم باش کوچولویه ددی(رزی رو بغل کرد) چیزی نیس جیسو زنگ بزن پلیس
جیسو: باشه.....
ویو کوک
برگشتیم خونه کلی برای هلن خرید کردم تا درو باز کردیم تان و بم پارس کنان
اومدن سمتمون....
۴.۰k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.