ازدواج اجباری p ۴
[پرش زمانی به بعد از عروسی ](یا همون شب)
ویو ملیسا💖✝
بعد از عروسی رفتیم خونه و جیمین به خدمتکار ها گفت که از امارت برن بیرون چون من خدمتکار نمیخواستم و دوست داشتم خودم اشپزی کنم
جیمین:اممم میگم که دیگه ازدواج کردیم و.....
ملیسا:نه جیمین اصلا حرف س*ک*س رو نزن چون من اصلا الان قصد بچه دار شدن ندارم (عصبانی)
جیمین:خب باشه حالا عشقم چرا عصبانی میشی
ملیسا:نه پس بیام عصبانی نشم
جیمین :خب بیا بریم بخوابیم خیلی خسته شدیم
ملیسا:باشه
جیمین و ملیسا رفت اتاق و لباس هاشون رو عوض کردن و رفت رو تخت و همو بغل کردن و خوابیدم
(صبح)
ویو ملیسا💖✝
صبح بیدار شدم دیدم جیمین نیست رفتم اشپز خونه که دیدم داره اشپزی میکنه رفتم از بشت بغلش کردم
جیمین:عشقم میشه هر روز صبح اینطوری بغلم کنی
ملیسا:باسه (به حالت کیوت)
جیمین با شنیدن صدای کیوت ملیسا خندش گرفت
ملیسا:وا چرا میخندی
جیمین:چون تا حالا اینطوری نبودی و خیلی کیوت سودی
ملیسا لبخندی زد و رفت یه دوش گرفت و رفت پیش جیمین تا صبحانه بخورن (بچه ها منحرف نشید ملیسا لباس داشت😑😐)
ملیسا:عشقم چی کار کنیم
جیمین:نمیدونم ؟ اممممممم؟ بریم شهر بازی
ملیسا با شنیدن این حرف بال در اورد سریع اماده شد (عکس لباسش رو میزارم)و رفت پیش جیمین
ملیسا:بریم
جیمین:وای چه قدر زود اماده شدی
ادامه دارد.........
اسکی ممنوع❌
ویو ملیسا💖✝
بعد از عروسی رفتیم خونه و جیمین به خدمتکار ها گفت که از امارت برن بیرون چون من خدمتکار نمیخواستم و دوست داشتم خودم اشپزی کنم
جیمین:اممم میگم که دیگه ازدواج کردیم و.....
ملیسا:نه جیمین اصلا حرف س*ک*س رو نزن چون من اصلا الان قصد بچه دار شدن ندارم (عصبانی)
جیمین:خب باشه حالا عشقم چرا عصبانی میشی
ملیسا:نه پس بیام عصبانی نشم
جیمین :خب بیا بریم بخوابیم خیلی خسته شدیم
ملیسا:باشه
جیمین و ملیسا رفت اتاق و لباس هاشون رو عوض کردن و رفت رو تخت و همو بغل کردن و خوابیدم
(صبح)
ویو ملیسا💖✝
صبح بیدار شدم دیدم جیمین نیست رفتم اشپز خونه که دیدم داره اشپزی میکنه رفتم از بشت بغلش کردم
جیمین:عشقم میشه هر روز صبح اینطوری بغلم کنی
ملیسا:باسه (به حالت کیوت)
جیمین با شنیدن صدای کیوت ملیسا خندش گرفت
ملیسا:وا چرا میخندی
جیمین:چون تا حالا اینطوری نبودی و خیلی کیوت سودی
ملیسا لبخندی زد و رفت یه دوش گرفت و رفت پیش جیمین تا صبحانه بخورن (بچه ها منحرف نشید ملیسا لباس داشت😑😐)
ملیسا:عشقم چی کار کنیم
جیمین:نمیدونم ؟ اممممممم؟ بریم شهر بازی
ملیسا با شنیدن این حرف بال در اورد سریع اماده شد (عکس لباسش رو میزارم)و رفت پیش جیمین
ملیسا:بریم
جیمین:وای چه قدر زود اماده شدی
ادامه دارد.........
اسکی ممنوع❌
۷.۱k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.