پارت سوم
#پارت_سوم
شخصیت ها : هیوجین ا/ت کاملیا
خلاصه :ا/ت دختر 17 ساله با دوستش برای ادامه تحصیل به کره جنوبی اومدن
هیونجین پسر ایدلی که همه ی دخترا براش می مردن اما ا/ت نه پس هیونجین هم تصمیم گرفت اونو عاشق خودش کنه ولی.......
Prt3
-اره
+ نه اوک
رسیدیم مدرسه مدرسه تو کلاسهمش سر وصدا بود
زنگ تفریح رو که زدن پسره اومد پیش من
وگفت :(+علامت ا/ت °علامت هیونجین)
°بیا این ابنبات رو بگیر
+مرسی
از زبون: ا/ت دخترا اون پشت داشتن از حوسودی میمردن مخصوصاً کاملیا😂
°میشه
امم.. باهام دوست بشی
+خب من تورو نمیشناسم و نمیدونم راس میگی یا دروغ
°قول میدم تا اخرش بمونم
+قولوش رو قبول کردم و انگشت کوچیکهامونو بهم زدیم
°رفتم کلاس نشستم دیدم کول دخترا ریختن روی سرم و میخاستن منو بزنن به خاطر اینکه با هینوجین دوست بودم
که ی دفعه هیونجین اومد دستمو گرفتو اوردم بی رون
+مرسی
°خواهش
پرش زمانی به یک روز بعد
امروز با کاملیا نشستیم تو سرویس تا بریم اما هیونجین نیو مده بود......
بیب بریم پارت بعد 🪐🤍
شخصیت ها : هیوجین ا/ت کاملیا
خلاصه :ا/ت دختر 17 ساله با دوستش برای ادامه تحصیل به کره جنوبی اومدن
هیونجین پسر ایدلی که همه ی دخترا براش می مردن اما ا/ت نه پس هیونجین هم تصمیم گرفت اونو عاشق خودش کنه ولی.......
Prt3
-اره
+ نه اوک
رسیدیم مدرسه مدرسه تو کلاسهمش سر وصدا بود
زنگ تفریح رو که زدن پسره اومد پیش من
وگفت :(+علامت ا/ت °علامت هیونجین)
°بیا این ابنبات رو بگیر
+مرسی
از زبون: ا/ت دخترا اون پشت داشتن از حوسودی میمردن مخصوصاً کاملیا😂
°میشه
امم.. باهام دوست بشی
+خب من تورو نمیشناسم و نمیدونم راس میگی یا دروغ
°قول میدم تا اخرش بمونم
+قولوش رو قبول کردم و انگشت کوچیکهامونو بهم زدیم
°رفتم کلاس نشستم دیدم کول دخترا ریختن روی سرم و میخاستن منو بزنن به خاطر اینکه با هینوجین دوست بودم
که ی دفعه هیونجین اومد دستمو گرفتو اوردم بی رون
+مرسی
°خواهش
پرش زمانی به یک روز بعد
امروز با کاملیا نشستیم تو سرویس تا بریم اما هیونجین نیو مده بود......
بیب بریم پارت بعد 🪐🤍
۱۶.۶k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.