دبیر شورای عالی امنیت ملی که در اولین کنگره ملی اقتصاد مق
دبیر شورای عالی امنیت ملی که در اولین کنگره ملی اقتصاد مقاومتی که چهارشنبه 19 اسفند 94 برگزار گردید صحبت های مهمی در خصوص بنیان فکری حاکم بر نظام اقتصادی کشور بیان کرد و آن را لیبرالیستی دانست. رجانیوز در این گزارش، به بازخوانی صحبت های علی شمخانی پرداخته و ناظر بودن آن بر چهارچوب فکری جریان حاکم بر دولت را منتشر می نماید.
به گزارش رجانیوز؛ علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که در اولین کنگره ملی اقتصاد مقاومتی سخن میگفت، از تسلط تفکرات لیبرالیستی بر اقتصاد کشور انتقاد کرد و گفت:
میتوان در اقتصاد به اجماع رسید البته این با تأخیر امکانپذیر است ولی همین تأخیر زیانآور است. بسیاری از سنگرهای اقتصادی ما با تفکر لیبرالیسم اشغال شده و نسبت آن با اقتصاد مقاومتی مانند جن و بسمالله است.
در نگاه رهبری اقتصاد مقاومتی فراقانونی است و همه بخشها باید بهدنبال تحقق آن باشند تا بازخورد آن به جامعه برگردد.
سالها در این خصوص دعوا داشتیم که هنوز هم این دعواها وجود دارد که اقتصاد آزاد، کینز و آدام اسمیت برای کشور مناسب است و یا اینکه برخی عنوان میکردند نیازمند اقتصاد سوسیالیستی هستیم. البته برخی میگویند اقتصاد آزاد غلط است و برخی از اقتصاد اسلامی میگویند که تعریف مشخصی از آن ندارند، اما اقتصاد مقاومتی به همه این بحثها پایان داده است. باید دعواها را کنار بگذاریم و اقتصاد مقاومتی بهعنوان هدفی نهایی پیگیری شود.
با این وصف و با توجه به صحبت های شمخانی، سوالی که مطرح می شود این است که این صحبت های را ناظر بر تفکر و چهارچوب فکری کدام جریان حاکم بر شریان های اقتصادی کشور می توان دانست؟
حسن روحانی قبل از یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، از ۱۰ مرداد ۱۳۷۱ تا ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را عهده دار بود. در زمان مسئولیت وی در این سمت، سه کتاب به نویسندگی وی و محمود سریع القلم منتشر گردیده که محل بحث در ادامه این گزارش می باشد.
روحانی کتابی را تحت عنوان"امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران" در سال 1389 منتشر کرد و در صفحه 782 این کتاب، بهترین مکتب اقتصادی را برای ایران، مکتب نئوکینزی معرفی کرد.
در این سند پس از بررسی انواع مکاتب اقتصادی و ارزیابی و مطالعه روی آنها از منظر اسناد فرادستی نظام از جمله اهداف اقتصادی سند چشمانداز و سیاستهای کلی ابلاغی در برنامههای چهارم و پنجم توسعه به ویژه سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی نظریههای مکاتب نهادگرایان و کنینزیهای جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری دارد.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مکتب نئوکینزی چیست؟
در اقتصاد لیبرالیستی دو مکتب عمده کلاسیکی و کینزی وجود دارد. اقتصاد کینزی با رکود بزرگ 1930 ایالات متحده پا به عرصه ی وجود گذارد. کینز به عنوان یگانه ناجی اقتصاد راکد آمریکا با دکترین لزوم دخالت و ورود دولت در اقتصاد، مکتب فکری خویش را به به دنیا عرضه داشت و نئوکینزی ها از اقتصاددانان یهودی همچون ویلیام بامول دانشگاه نیویورک نضج می گیرند. فقط دو نتیجه مخرب مکتب نئوکینز، ربای سازمان یافته توسط بانک ها و بدهی های سرسام آور کشور هایی همچون یونان، ایتالیا، اسپانیا و... بود.
روحانی کتاب دیگری با عنوان "امنیت ملی و دیپلماسی هستهای" در سال 1390 منتشر کرد و در آنجا به شفاف سازی بیشتر در خصوص تفکرات سیاسی و اقتصاد سیاسی خود می پردازد.
در این کتاب دو گزاره مهم وجود دارد. اول اینکه عدم اعتماد به غرب موجب عدم رشد و توسعه کشور گردید و دومین گزاره اینکه دیدگاه های ما نسبت به سیستم های فکری دنیای غرب توهم زده است
در خصوص گزاره اول، روحانی در صفحه 58 این کتاب آورده است:
از سوی دیگر به دلیل عدم اعتماد و اطمینان و بدبینی به غرب در مسائل بینالمللی برخی تصمیمات اخیر با از دست رفتن فرصت اتخاذ شده است. در ماجرای هستهای گزارش اطلاعات کارشناسی به صورت ناقص به مسئولین رده بالا "بیاعتمادی به غرب و سازمانهای بینالمللی" همواره مشکلآفرین بود.
و در خصوص گزاره دوم، روحانی در صفحه 77 این کتاب می نویسد:
عدهای توهم زده شدهاند که معتقدند سیستمهای فکری دنیای غرب در حال رسیدن به بنبست هستند. متأسفانه گاهی در کشور، توهمات مبنای تصمیمگیری قرار میگیرد. مثلا این تفکر که غرب به فروپاشی کامل رسیده. نظرات علمی، اقتصادی و سیاسی غرب به بنبست رسیده و خود آنها هم فهمیدهاند راهی ندارند و راه نجات را ایران و اندیشه های اسلامی معرفی میکنند.
بعبارتی دیگر روحانی معتقد است لیبرالیسم بعنوان پایه تفکری غرب به بن بست نرسیده و اعتقاد به این بن بست نوعی توهم است و باید با واقع نگری، به این مکتب فکری اعتماد کرد؛ چرا که تنها راه نجات ایران،
به گزارش رجانیوز؛ علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که در اولین کنگره ملی اقتصاد مقاومتی سخن میگفت، از تسلط تفکرات لیبرالیستی بر اقتصاد کشور انتقاد کرد و گفت:
میتوان در اقتصاد به اجماع رسید البته این با تأخیر امکانپذیر است ولی همین تأخیر زیانآور است. بسیاری از سنگرهای اقتصادی ما با تفکر لیبرالیسم اشغال شده و نسبت آن با اقتصاد مقاومتی مانند جن و بسمالله است.
در نگاه رهبری اقتصاد مقاومتی فراقانونی است و همه بخشها باید بهدنبال تحقق آن باشند تا بازخورد آن به جامعه برگردد.
سالها در این خصوص دعوا داشتیم که هنوز هم این دعواها وجود دارد که اقتصاد آزاد، کینز و آدام اسمیت برای کشور مناسب است و یا اینکه برخی عنوان میکردند نیازمند اقتصاد سوسیالیستی هستیم. البته برخی میگویند اقتصاد آزاد غلط است و برخی از اقتصاد اسلامی میگویند که تعریف مشخصی از آن ندارند، اما اقتصاد مقاومتی به همه این بحثها پایان داده است. باید دعواها را کنار بگذاریم و اقتصاد مقاومتی بهعنوان هدفی نهایی پیگیری شود.
با این وصف و با توجه به صحبت های شمخانی، سوالی که مطرح می شود این است که این صحبت های را ناظر بر تفکر و چهارچوب فکری کدام جریان حاکم بر شریان های اقتصادی کشور می توان دانست؟
حسن روحانی قبل از یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، از ۱۰ مرداد ۱۳۷۱ تا ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را عهده دار بود. در زمان مسئولیت وی در این سمت، سه کتاب به نویسندگی وی و محمود سریع القلم منتشر گردیده که محل بحث در ادامه این گزارش می باشد.
روحانی کتابی را تحت عنوان"امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران" در سال 1389 منتشر کرد و در صفحه 782 این کتاب، بهترین مکتب اقتصادی را برای ایران، مکتب نئوکینزی معرفی کرد.
در این سند پس از بررسی انواع مکاتب اقتصادی و ارزیابی و مطالعه روی آنها از منظر اسناد فرادستی نظام از جمله اهداف اقتصادی سند چشمانداز و سیاستهای کلی ابلاغی در برنامههای چهارم و پنجم توسعه به ویژه سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی نظریههای مکاتب نهادگرایان و کنینزیهای جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری دارد.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مکتب نئوکینزی چیست؟
در اقتصاد لیبرالیستی دو مکتب عمده کلاسیکی و کینزی وجود دارد. اقتصاد کینزی با رکود بزرگ 1930 ایالات متحده پا به عرصه ی وجود گذارد. کینز به عنوان یگانه ناجی اقتصاد راکد آمریکا با دکترین لزوم دخالت و ورود دولت در اقتصاد، مکتب فکری خویش را به به دنیا عرضه داشت و نئوکینزی ها از اقتصاددانان یهودی همچون ویلیام بامول دانشگاه نیویورک نضج می گیرند. فقط دو نتیجه مخرب مکتب نئوکینز، ربای سازمان یافته توسط بانک ها و بدهی های سرسام آور کشور هایی همچون یونان، ایتالیا، اسپانیا و... بود.
روحانی کتاب دیگری با عنوان "امنیت ملی و دیپلماسی هستهای" در سال 1390 منتشر کرد و در آنجا به شفاف سازی بیشتر در خصوص تفکرات سیاسی و اقتصاد سیاسی خود می پردازد.
در این کتاب دو گزاره مهم وجود دارد. اول اینکه عدم اعتماد به غرب موجب عدم رشد و توسعه کشور گردید و دومین گزاره اینکه دیدگاه های ما نسبت به سیستم های فکری دنیای غرب توهم زده است
در خصوص گزاره اول، روحانی در صفحه 58 این کتاب آورده است:
از سوی دیگر به دلیل عدم اعتماد و اطمینان و بدبینی به غرب در مسائل بینالمللی برخی تصمیمات اخیر با از دست رفتن فرصت اتخاذ شده است. در ماجرای هستهای گزارش اطلاعات کارشناسی به صورت ناقص به مسئولین رده بالا "بیاعتمادی به غرب و سازمانهای بینالمللی" همواره مشکلآفرین بود.
و در خصوص گزاره دوم، روحانی در صفحه 77 این کتاب می نویسد:
عدهای توهم زده شدهاند که معتقدند سیستمهای فکری دنیای غرب در حال رسیدن به بنبست هستند. متأسفانه گاهی در کشور، توهمات مبنای تصمیمگیری قرار میگیرد. مثلا این تفکر که غرب به فروپاشی کامل رسیده. نظرات علمی، اقتصادی و سیاسی غرب به بنبست رسیده و خود آنها هم فهمیدهاند راهی ندارند و راه نجات را ایران و اندیشه های اسلامی معرفی میکنند.
بعبارتی دیگر روحانی معتقد است لیبرالیسم بعنوان پایه تفکری غرب به بن بست نرسیده و اعتقاد به این بن بست نوعی توهم است و باید با واقع نگری، به این مکتب فکری اعتماد کرد؛ چرا که تنها راه نجات ایران،
۴۶.۷k
۲۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.