『𝕃𝕠𝕧𝕖 𝕞𝕖 』
『𝕃𝕠𝕧𝕖 𝕞𝕖 』
Part 11
تهیونگ : باشه
آنا : ااااا من ۲ تا اتاق دارم می تونی توی هر کدوم که می خوای بخوابی
تهیونگ :ممنون ... میشه یه سوال بپرسم
اما : آره حتما
تهیونگ : چرا ۲ تا اتاق ؟
آنا : آخه من قبلاً با برادرم زندگی می کردم
تهیونگ : قبلاً ؟
آنا : آره .... یک روز بی خبر رفت و منو تنها گذاشت ... بعداً فهمیدم ازدواج کرده (لبخند تلخ )
تهیونگ : حتما برات خیلی سخت بود
آنا : آره .... ولی الان مهم نیست حتما خیلی خسته ای بیا تا اتاق تو بهت نشون بدم
تهیونگ : ممنون
آنا : بیا اینم اتاقت داخل کمد چند تا لباس هست اگه می خوای از اونا استفاده کن من میرم تا راحت باشی
تهیونگ : شب بخیر
آنا : شب تو هم بخیر
( تهیونگ ویو )
خیلی برایش ناراحت شدم
داشتم اتاقم میدیدم که یک تابلو دیدم
رفتم نزدیکش آنا و یک مرد دیگه بود
حتما برادرش بود
بارون هی شدید تر می شد و رعد و برق می زد
داشتم می خوابیدم که در اتاقم زده شد
دیدم .....
خ
م
ا
ر
ی
شرط ها
۵ فالو
۵ لایک
۵ کامنت
Part 11
تهیونگ : باشه
آنا : ااااا من ۲ تا اتاق دارم می تونی توی هر کدوم که می خوای بخوابی
تهیونگ :ممنون ... میشه یه سوال بپرسم
اما : آره حتما
تهیونگ : چرا ۲ تا اتاق ؟
آنا : آخه من قبلاً با برادرم زندگی می کردم
تهیونگ : قبلاً ؟
آنا : آره .... یک روز بی خبر رفت و منو تنها گذاشت ... بعداً فهمیدم ازدواج کرده (لبخند تلخ )
تهیونگ : حتما برات خیلی سخت بود
آنا : آره .... ولی الان مهم نیست حتما خیلی خسته ای بیا تا اتاق تو بهت نشون بدم
تهیونگ : ممنون
آنا : بیا اینم اتاقت داخل کمد چند تا لباس هست اگه می خوای از اونا استفاده کن من میرم تا راحت باشی
تهیونگ : شب بخیر
آنا : شب تو هم بخیر
( تهیونگ ویو )
خیلی برایش ناراحت شدم
داشتم اتاقم میدیدم که یک تابلو دیدم
رفتم نزدیکش آنا و یک مرد دیگه بود
حتما برادرش بود
بارون هی شدید تر می شد و رعد و برق می زد
داشتم می خوابیدم که در اتاقم زده شد
دیدم .....
خ
م
ا
ر
ی
شرط ها
۵ فالو
۵ لایک
۵ کامنت
۵.۷k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.